زمان تخمینی مطالعه: 11 دقیقه
هویت عبارت است از مفهوم جامع و منسجمی از خویشتن که از اهداف، ارزشها و باورهایی تشکیل شده که فرد به آنها پایبند است. مهمترین تکلیف در دوران نوجوانی حلوفصل بحران هویت نوجوانان در برابر گمگشتگی هویت آنها در این سن است که هدف از آن تبدیلشدن به فرد بزرگسالی دارای یک خودپنداره منسجم و نقشی ارزشمند در اجتماع است.
این بحران بهندرت در دوران نوجوانی به طور کامل حل میشود، مسائل هویتی در دوران بزرگسالی بارهاوبارها مجدداً بروز میکنند. نوجوانان هویت خود را بهمانند کودکان با تقلید و الگوبرداری از دیگران شکل نمیدهند، بلکه آنها این کار را با تغییردادن و ادغامکردن همانندسازیهای قبلی خود و تبدیل آنها به یک سازه جدید روانشناختی، چیزی که بیشتر از مجموعه اجزای آن است، انجام میدهند.

هویت نوجوانان چه زمانی شکل میگیرد؟
مهمترین خطری که در کمین هویتیابی نوجوانان است، گمگشتگی هویت یا نقش است. وجود کمی گمگشتگی هویت طبیعی تلقی میشود و علت ماهیت بهظاهر آشفته بسیاری از رفتارهای نوجوانان و نیز خودآگاهی دردناک آنها نیز همین است.عدم تابآوری و نابردباری در برابر تفاوتها که هر دو از ویژگیهای اجتماعی برجسته نوجوانان است، در واقع دفاعهایی در برابر گمگشتگی هویتیابی نوجوانان هستند. نوجوانان همچنین ممکن است گمگشتگی هویتی خود را از طریق برگشتن به رفتارهای کودکانه نشان دهند. شکلگیری هویت نوجوانان زمانی رخ میدهد که نوجوان موفق به حل سه مسئله عمده شود:
معایب عدم شکلگیری صحیح هویت نوجوانان
وقتی نوجوانان در دستیابی به هویت شغلی با مشکل مواجه میشوند یا وقتی فرصتهای آنها توسط دیگران محدود میشود در معرض خطر مبادرت به رفتارهایی قرار میگیرند که پیامدهایی بسیار منفی در پیدارند. رفتارهایی مانند ارتکاب به جرم و جنایت یا بارداری زودهنگام در دوران نوجوانی. نوجوانانی که با موفقیت به حلوفصل این بحران نائل میشوند به ویژگی وفاداری یعنی صداقت، پایبندی یا احساس تعلق دائمی به یک فرد موردعلاقه یا دوستان دست مییابند .
وفاداری را میتوان بهعنوان همانندسازی با مجموعهای از ارزشها یا با یک ایدئولوژی، یک مذهب، یک جنبش سیاسی، یک فعالیت یا هدف خلاقانه یا یک گروه قومی نیز تعریف کرد.وقتی نوجوانان بهجای آنکه صرفاً انتخابهای والدینشان را بپذیرند خودشان ارزشها و افرادی را انتخاب میکنند و به آنها پایبند میشوند همانندسازی با خویشتن روی داده است.
نوجوانان هنگام درمیانگذاشتن افکار و احساساتشان با افرادی که به آنها علاقه دارند با مشاهده بازتاب گفتههایشان در وی به هویتی موقتی دست مییابند. با وجود این، صمیمیتهای نوجوانی با صمیمیت در دوران بزرگسالی که مستلزم تعهد فداکاری و گذشت بیشتری است تفاوت دارد.
مراحل تشکیل هویت نوجوانان
اریکسون روانکاو نامدار معتقد بود یکی از تکالیف عمده که نوجوانان با آن روبرو میشوند تکوین هویت شخصی است. به این معنا که باید به پرسشهایی نظیر “من کیستم؟” و “مقصدم کجاست؟” پاسخ دهند.
هرچند اریکسون اصطلاح بحران هویت نوجوانان را برای توصیف فرایند فعال توصیف خویشتن پیش کشید، اما بر این باور بود که بحران هویت جزء جداییناپذیری از رشد روانی اجتماعی سالم در نوجوانان است.در مطلوبترین شرایط، بحران هویت باید در اوایل یا اواسط دهه سوم عمر حل شود، تا فرد بتواند به مسائل دیگر زندگی بپردازد.
وقتی این فرایند با موفقیت انجام پذیرد میگوییم فرد به هویت دستیافته است. به این معنا که وی به مفهوم یکپارچهای از هویت جنسیتی، جهتگزینی شغلی و جهانبینی نائل شده است. هرچند که اینها باید طی رشد فرد در سالهای بعد قابلانعطاف باشد.تا وقتی بحران هویت نوجوانان حل نشده باشد فرد مفهوم یکپارچهای از خود یا سلسله معیارهای ارزیابی ارزشمندی خویش در زمینههای عمده زندگی نخواهد داشت. اریکسون این پیامد را سردرگمی هویت نوجوانان نامید.
مارسیا روانشناسی است که بیشترین کار را بر روی نحوه شکلگیری هویت در نوجوانان و انسان انجام داده است. در پژوهشهای او چهار مرحله برای کسب هویت در نظر گرفته شده است. در واقع نظریه اریکسون در مورد رشد هویت، توسط مارسیا مورد آزمون قرار گرفت. با استفاده از مصاحبههای باز پاسخ مارسیا به این نتیجه رسید که در پیوستار هویتیابی، چهار وضعیت هویتی به شرح زیر وجود دارد که میتوان آنها را بر حسب وجود مسئلهای در زمینه هویت از نظر شخص و توانایی او در حل آن مسئله از یکدیگر متمایز ساخت.
مرحله دستیابی به هویت در نوجوانان
نوجوانانی که در این وضعیت قرار دارند بحران هویت، یعنی مرحله فعال پرسشگری درباره خود و تعریف خویشتن را پشت سر گذاشتهاند. این افراد شخصاً به مواضع فکری خاصی دستیافته و به آنها پایبندند و در مورد شغل خود نیز به تصمیم قطعی رسیدهاند. این قبیل افراد مثلاً خود را نه دانشجوی دوره انترنی بلکه پزشک آینده میبینند. آنها باورهای مذهبی و سیاسی خانواده خود را بررسی کردهاند و آنچه با هویتشان ناهمخوان بوده را کنار گذاشتهاند.
مرحله هویتیابی ناقص
افراد در این گروه نیز نسبت به شغل و جهانبینی خود احساس تعهد میکنند؛ ولی در آنها علائمی از تجربه بحران هویت نوجوانان دیده نمیشود. آنها بیچونوچرا مذهب خانواده خود را پذیرفتهاند. هنگامی که از آنها در مورد موضع سیاسیشان سؤال شود غالباً میگویند هیچوقت درباره این موضوعات زیاد فکر نکردهاند. بعضی از آنها افراد پایبند به باورهایشان به نظر میرسند و روحیه همکاری دارند و برخی دیگر انعطافناپذیر یا خشک و دنبالهرو هستند. به نظر میرسد اگر رویداد مهمی ارزشهای آزمون نشده آنها را به چالش بطلبد، احساس سردرگمی میکنند.
مرحله تعلیق هویت نوجوانان
این نوجوانان در حال تجربه بحران هویت هستند. آنها فعالانه میکوشند پاسخهایی برای پرسشهای خود بیابند و هنوز گرفتار تعارض بین علائق خود و برنامههایی هستند که والدینشان برای آنها در نظر گرفتهاند. این افراد ممکن است برای مدتی باورهای مذهبی و سیاسی را با شوروشوق فراوان مطرح کنند، ولی پس از تعامل بیشتر آنها را کنار بگذارند. این افراد در بهترین شرایط آدمهای حساس، اخلاقی و روشنفکر و در بدترین شرایط افرادی مضطرب و مردد به نظر میرسند.

تأثیر غیرقابلتردید والدین بر شکلگیری هویت نوجوانان
اثرات رفتار والدین بر شکلگیری هویت کودکان و نوجوانان به دو شکل متفاوت است:
۱- رفتار والدین با کودک تأثیری آشکارتر دارد. والدینی که به طور مستمر با فرزندان خود حرف میزنند و برای آنها کتاب میخوانند معمولاً کودکانی به وجود میآورند که وسیعترین خزانه لغات، بالاترین نمرات هوش و بهترین نمرات درسی را دارند. والدینی که هنگام درخواست اطاعت از کودکان خود، با آنها استدلال میکنند معمولاً فرزندانی مدنیتر دارند.
۲- والدین از راه ویژگیهای شخصی خود نیز بر فرزندانشان تأثیر میگذارند. کودکان در مورد خودشان به نتیجهگیریهایی میرسند که غالباً نادرست است. زیرا فرض میکنند؛ چون فرزندان زیستی والدین خود هستند، بنابراین برخی خصوصیات والدین خود را دارا هستند. این باور آمیخته با عواطف، همانندسازی نامیده شده است که نمونه بارز آن احساس غرور ملی و وفاداری به گروههای قومی و مذهبی است.
بهاینترتیب اگر نوجوانان، والدین خود را مهربان، عادل و بااستعداد بدانند، چنین فرض میکنند که خودشان نیز احتمالاً برخوردار از یک یا چند صفت از این صفات خوشایند هستند و در نتیجه بر اساس شواهد در مورد داشتن آن صفات احساس اعتماد بیشتری میکنند.بر عکس کودکی که والد خود را تنبیهکننده، ظالم در تنبیهکردن و بدون استعداد بپندارد احساس شرمساری میکند، زیرا فرض میکند که احتمالاً خودش نیز برخی از این خصوصیات ناخوشایند را دارا میباشد. شواهد تأییدکننده این واقعیت است که همه فرزندان چنانچه کسی خانواده آنها را مورد انتقاد قرار دهد عصبانی میشوند. علت اضطراب یا عصبانیت متعاقب چنین انتقادی، این است که کودکان به طور ناخودآگاه فرض میکند هر نوع انتقادی از والدین، انتقاد از خود آنهاست. در نتیجهبخش اعظمی از طرحوارههایی که هویت نوجوانان را شکل میدهد؛ وامگرفته از تجربیات دوره کودکی و همچنین وابسته به سبک فرزندپروری که در آن پرورشیافته است، میباشد.
پراکندگی هویت در نوجوانان
این اصطلاحی است که مارسیا برای مفهوم سردرگمی در هویت نوجوانان به کار برده است. بعضی از نوجوانانی که در این دسته قرار می گیرند ممکن است در گذشته دچار بحران هویت بوده یا نبوده باشند. ولی در هر صورت به مفهوم یکپارچه از خود دست نیافتهاند. اینان مثلاً میگویند بدشان نمی آید به دانشکده حقوق بروند یا به کار داد و ستد بپردازند، اما عملاً کاری نمیکنند و به گفته خودشان علاقهای به مذهب یا سیاست ندارند .برخی از آنان بدبین به نظر می رسند و برخی نیز سطحی و گیج و سردرگم هستند. البته بعضی از آنها هنوز به سن و سال تکوین هویت نوجوانی پا ننهاده اند.
همانگونه که انتظار میرود درصد نوجوانانی که به هویت دست می یابند از دوره پیش از دبیرستان تا سالهای آخر دانشگاه رفته رفته افزایش پیدا میکند و طبعاً از درصد افرادی که هویت پراکنده دارند به مرور کاسته می شود. بحران یا تعلیق در دو سال اول دانشگاه به اوج خود می رسد. به طور کلی مقایسه هویت یابی در دو زمینه جهان بینی سیاسی و شغلی نشان می دهد که افراد بیشتری به هویت شغلی دست پیدا می کنند تا به جهان بینی سیاسی.
عوامل خانوادگی و شخصیتی مرتبط با نوجوانان که در هر مرحله از رشد هویت نمایان است، به شرح زیر میباشد:
هویت کسب شده | هویت ناقص | هویت در حال تعلیق | پراکندگی هویت | |
عامل خانواده | والدین نوجوان را به خود پیروی و ارتباط با معلمان ترغیب میکنند. اختلاف ها به شکلی دو طرف مورد بررسی قرار می گیرند | والدین بیش از حد در کارهای فرزندانشان دخالت میکنند خانواده ها از بروز اختلاف جلوگیری میکنند | نوجوانان غالباً در تعارض و کشمکشی دوسویه با اقتدار والدین به سر میبرند | والدین فرزندانشان را به حال خود وا می گذارند آنها یا فرزندانشان را طرد می کنند و یا فرزندانشان اصلا به آنها دسترسی ندارند |
عامل شخصیت | “خود” از رشد بالایی برخوردار است. این افراد از نظر استدلال اخلاقی، اتکا به نفس، عزت نفس، عملکرد تحت فشار روانی و صمیمیت در سطوح بالایی قرار دارند | این افراد از “خود” راضی و سلطه طلب هستند و تفکرشان بسیار قالبی است .در برابر مراجع قدرت فرمانبردارند در روابط خود وابستهاند و اضطراب اندکی دارند. | در مورد موفقیت بسیار نگران و مضطربند. این افراد در زمینه رشد “خود” استدلال اخلاقی و عزت نفس در سطوح بالایی قرار دارند. | نتایج مختلفند. این افراد معمولاً از نظر رشد “خود” استدلال اخلاقی پیچیدگی شناختی و اعتماد به نفس در سطوح پایینی قرار دارند و همکاری کمی دارند. |
سؤالات متداول
شکل گیری هویت نوجوانان، چیزی فراتر از یک مدل ذهنی است و پر از معانی، احساسات، آرزوها و اهداف است. هویت در موقعیت ها و در طول زمان نیز انعطاف پذیر است. ساخت هویت در نوجوان، بسیار شبیه به یک فرآیند است. در این فرایند، نوجوان مهارت های فکر کردن و صحبت درباره خود و دیگران را آموزش خواهد دید.
برخی از این مشکلات عبارتند از: ادراک تحریف شده یا غیر واقعی از خود، فقدان پایبندی به ارزش ها در محیط های مختلف، عزت نفس او به نظرات دیگران متکی است، افت تحصیلی نوجوان، رفتار ناپسند، عزت نفس پایین، تحقیر دیگران مانند متلک گویی، بدگویی یا ایجاد شایعات، بی توجهی به قوانین و محدودیت ها، استفاده از مواد مخدر و … روبه رو می شوند.