آموزش و تربیت کودکاننقشه راه

رویکرد شناختی در آموزش کودکان چیست؟

زمان تقریبی مطالعه: 18 دقیقه

آشنایی با مدرسه شناختی

یکی از دغدغه‌های اصلی سیستم‌های آموزشی در دنیای امروز، این است که بتوانند اطلاعات و مفاهیم آموزشی را به شیوه‌ای به کودکان آموزش دهند که زمان ماندگاری آن در مغز طولانی و با کمترین میزان فراموشی همراه باشد. کودکان تنها زمانی می‌توانند اطلاعات را برای زمان طولانی به خاطر بسپارند که آموزش با درک عمیق اطلاعات همراه باشد. مدرسه شناختی یک راه‌حل مؤثر برای رفع این دغدغه در آموزش کودکان است.

امروزه بسیاری از والدین مایل هستند تا با ثبت نام کودکان خود در مدرسه شناختی و آموزش شناختی در مدرسه، به بهبود فرآیند یادگیری مفاهیم و افزایش زمان ماندگاری اطلاعات در مغز کودک بپردازند.

آموزش شناختی در مدرسه به کودکان کمک می‌کند، تا به شیوه‌ای آسان و کم فشاری حجم زیادی از اطلاعات مفید و کارآمد را یاد بگیرند و برای دریافت آموزش‌های بیشتر تشویق شوند.

در این مطلب به معرفی مدرسه شناختی و بررسی رویکرد شناختی در آموزش کودکان می‌پردازیم؛ تا بتوانید با کسب اطلاعات در رابطه اثربخشی آموزش رویکرد شناختی در آموزش کودکان، با آگاهی بیشتری برای انتخاب یک سیستم آموزشی موفق و مؤثر برای کودکان خود اقدام کنید.

نظریه شناختی چیست؟

تأکید اغلب نظریه‌های شناختی، به فرآیند خلاق است. اگر بخواهیم این نظریه روان شناسی را به شیوه‌ای ساده‌تر بیان کنیم؛ باید بگوییم که طبق نظریه شناختی، رفتار و عکس‌العمل انسان، نشان دهنده نتیجه اطلاعاتی است که از محیط بیرون دریافت کرده است؛ همچنین طبق این نظریه روش جمع آوری و تفسیر اطلاعات می‌تواند در نتیجه اطلاعات تأثیر بگذارد.

در مدرسه  شناختی به بررسی فرآیندهای ذهنی هنگام یادگیری می‌پردازد؛ تا بتواند رفتار انسان را در زمان آموزش و یادگیری شرح دهد. اولین نظریه‌پردازان مغز انسان را با یک رایانه ابرقدرت مقایسه کرده‌اند، تا بتوانند به درک قابلیت‌های مغز هنگام پردازش و بررسی اطلاعات بپردازند.

پیاژه از روان‌شناسان سوئیسی است که برای اولین بار به بررسی رشد شناختی در سنین مختلف پرداخته است. طبق عقاید پیاژه، نظریه شناختی از سه بخش تشکیل شده است. سه مؤلفه مهم نظریه شناختی پیاژه عبارت است از:

  1. مغز دارای یک چهار چوب ذهنی است که از آن به عنوان بلوک‌های کسب دانش استفاده می‌کند.
  2. مغز برای حرکت کردن در میان مراحل مختلف یادگیری از فرآیندهایی چون جذب و تطبیق استفاده می‌کند.
  3. کودکان برای رشد کردن باید شناخت (شناخت تحت عنوان فرآیند تفکر شناخته می‌شود) را تجربه کنند.

مطابق با مؤلفه سوم نظریه شناختی پیازه، کودکان برای رشد کردن باید شناخت را تجربه کنند؛ یعنی کودکان باید با درک کردن، فکر کردن، توجه کردن، حل چالش‌ها و… به کسب علم بپردازند.

نظریه شناختی در کودکان و خلاقیت آنان

یادگیری شناختی چیست؟

یادگیری شناختی نوعی روش پویا و کارآمد برای یادگیری اطلاعات مختلف توسط کودکان، نوجوانان و بزرگسالان است. این نوع روش آموزشی در کودکان باعث می‌شود تا آن‌ها بتوانند از بیشترین میزان پتانسیل مغز خود برای یادگیری آموزش‌ها استفاده کنند.

استفاده از بیشترین میزان پتانسیل مغز هنگام یادگیری کمک می‌کند، تا اطلاعات با سهولت بیشتری به مغز وارد شوند و در مدت زمان بیشتری در حافظه نگهداری شوند.

در واقع یادگیری شناختی، ظرفیت نگهداری اطلاعات را در مغز عمیق‌تر و بیشتر می‌کند. قبل از اینکه بخواهید اطلاعاتی را در رابطه با مدرسه شناختی کسب کنید؛ باید آگاه باشید که آموزش شناختی در مدرسه کمک می‌کند تا کودکان شما از راه فکر کردن، به دست آوردن تجربه و حواس خود بسیاری از فرآیندهای مرتبط با ذهن را جذب و در طولانی مدت حفظ کنند.

انواع یادگیری در مدرسه شناختی

در مدرسه شناختی هدف از آموزش با سیستم آموزشی مدارس معمولی کاملاً متفاوت است. آموزش شناختی در مدارس به هیچ عنوان کودکان را مجبور نمی‌کند تا برای یادگیری اطلاعات از روش حفظ کردن استفاده کنند.

در واقع یادگیری سطحی اطلاعات در مدرسه شناختی هیچ جایگاهی ندارد. حال که با مفهوم دقیق یادگیری شناختی آشنا شده‌اید، می‌توانید درک بهتری نسبت به این روش آموزشی داشته باشید؛ بنابراین بهتر است اطلاعات خود را در رابطه با انواع یادگیری شناختی در مدارس شناختی افزایش دهید. برخی از انواع یادگیری شناختی عبارت هستند از:

یادگیری صریح یا آشکار

تلاش فرد برای یادگیری یک مهارت جدید به عنوان نوعی روش یادگیری در مدرسه شناختی استفاده می‌شود. برای مثال کودکی با گذراندن دوره آموزش نقاشی، تلاش می‌کند تا مهارت خود را در کشیدن نقاشی افزایش دهد و نقاشی‌های بهتری را به تحریر در بیاورد.

یادگیری معنادار

یادگیری معنادار به عنوان دومین روش شناختی در آموزش کودک برای کسانی استفاده می‌شود که در رابطه با یک موضوع اطلاعاتی کسب کرده‌اند و قادر هستند اطلاعات جدیدی و تازه‌ای به دست بیاورند و آن را با اطلاعات گذشته مرتبط کنند. برای مثال شخصی با گذراندن یک دوره پیشرفته، برای درک بهتر اطلاعات قبلی خود استفاده می‌کند.

یادگیری ضمنی

یادگیری ضمنی بدون قصد و بدون برنامه‌ریزی قبلی اتفاق می‌افتد. یعنی در مدرسه شناختی کودک در حین انجام کارها و فعالیت‌های مختلف خود، مهارت تازه‌ای یاد می‌گیرد. برای مثال ممکن است کودکی به دلیل انجام مداوم فوتبال، در دویدن به مهارت بالایی دست پیدا کند.

یادگیری کشفی

 در یادگیری کشفی، کودک تلاش می‌کند تا با انجام تحقیق و مطالعه بیشتر، اطلاعات بیشتری را در رابطه با آن موضوع کسب کند. برای مثال کودکی توانایی تایپ ده انگشتی را دارد؛ اما درباره تایپ ده انگشتی تحقیق می‌کند تا بتواند آن را با سرعت عمل بیشتر و میزان خطای پایین‌تری انجام دهد.

یادگیری معنادار در کودکان چگونه انجام می شود

یادگیری دریافتی

 یادگیری دریافتی معمولاً در میان جمعیت یا یک گروه اتفاق می‌افتد. برای مثال ممکن است آموزگار با گرد هم آوردن کودکان در یک کلاس و مطرح کردن موضوعی، از آن‌ها بخواهد تا نظرات و سؤالات خود را مطرح کنند. برای مثال معلم اطلاعاتی را درباره روش تغذیه زنبور به کودکان آموزش می‌دهد و کودکان با پرسیدن سؤالات مختلف و نوشتن اطلاعات جدید، به یادگیری اطلاعات بیشتر در رابطه با همان موضوع می‌پردازند.

یادگیری عاطفی

یادگیری عاطفی به کودکان کمک می‌کند تا با پیشرفت هوش هیجانی خود، بتوانند روابط خوب و موفقی با اطرافیان خود داشته باشند. این روش یادگیری در مدرسه شناختی به کودکان در درک احساسات و عواطف دیگران کمک می‌کند و باعث می‌شود تا بتوانند در برخورد با اطرافیان و دوستان خود، کنترل احساسات خود را به دست بگیرند.

یادگیری مشارکتی

یادگیری مشارکتی زمانی اتفاق می‌افتد که کودکان در یک جمعیت یا گروهی، به انجام کار و فعالیتی تشویق شوند. در این روش یادگیری، کودکان نحوه برقراری ارتباط را می‌آموزند و توانایی خود را برای انجام کارهای گروهی افزایش می‌دهند. در یادگیری مشارکتی کودکان تلاش می‌کنند تا بالاترین سطح از مهارت و توانایی خود را به دیگران نشان دهند.

یادگیری مشاهده‌ای

مطابق با نظریه شناخت اجتماعی، یادگیری مشاهده‌ای جایگاه ویژه‌ای در مدارس شناختی دارد؛ چرا که کودکان می‌توانند با نگاه کردن به توانایی‌های دیگران و تقلید از آن‌ها، به مهارت‌های بسیاری دست پیدا کنند. برای مثال کودکی با نگاه به همکلاسی خود می‌تواند، نحوه صحیح دست گرفتن مداد را در روزهای اول مدرسه بیاموزد.

یادگیری تجربی

استفاده از تجربیات دیگران در مدرسه شناختی به عنوان یکی از روش‌های یادگیری شناخته می‌شود. کودکان می‌توانند در حین تعامل با اطرافیان و دوستان خود، از تجربیات آن‌ها اطلاعاتی را کسب کنند و پس از تفسیر درست آن تجربه، در حین یادگیری مهارت‌های خود استفاده کنند. برای مثال کودکان در مدارس با توجه کردن به معلمان خود در هنگام تدریس، با نحوه درس دادن آشنا می‌شوند و در حین کنفرانس‌های کلاسی از تجربیات معلم از آن استفاده می‌کنند.

یادگیری غیر انجمنی (عادت و حساسیت)

در مدرسه شناختی کودکان به دلیل مواجه شدن با فعالیتی به صورت مداوم، با آن سازگار می‌شوند و به دلیل عادت یا حساسیت زیاد آن فعالیت را یاد می‌گیرند. برای مثال کودک باید هر روز 8 صبح در مدرسه حاضر شود؛ این موضوع به صورت همیشگی اتفاق می‌افتد و کودک به دلیل تکرار این اقدام، می‌آموزد تا صبح زود بیدار شود و در رأس ساعت، در قرارهای خود حاضر شود.

 بهترین زمان یادگیری شناختی

بهترین زمان یادگیری شناختی برای کودکان در همان سال‌های ابتدایی ورود به مدرسه یا پیش دبستانی است. در واقع کودکان می‌توانند بعد یادگیری شناختی را در دوران ابتدایی یا پیش دبستان بیاموزند و از روش‌های مختلف یادگیری برای درک بهتر مفاهیم استفاده کنند.

با این وجود محدودیتی برای زمان یادگیری شناختی وجود ندارد؛ چراکه امروزه در بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌ها از رویکرد یا یادگیری شناختی برای آموزش به کارمندان و بازدهی بهتر کار آن‌ها در یک مجموعه استفاده می‌شود.

یادگیری مشاهده‌ای در کودکان و جایگاه آن

هدف رویکرد شناختی در آموزش کودکان

شاید این سؤال برای برخی از افراد ایجاد شود که یادگیری شناختی در مدارس شناختی بر اساس چه اهدافی پایه‌گذاری شده است؟ در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که هدف اصلی رویکرد شناختی در آموزش کودکان، افزایش مهارت آن‌ها برای یادگیری اطلاعات بر اساس معنا و مفهوم است.

در واقع طی این روش آموزشی کودکان به هیچ عنوان اطلاعات را به صورت مداوم تکرار نمی‌کنند تا در ذهن آن‌ها ماندگار شود؛ بلکه آن‌ها برای یادگیری کودکان از استراتژی‌هایی استفاده می‌کنند که می‌تواند موجب شود، آموزش‌ها به صورت دائمی در ذهن آن‌ها ماندگار شود.

استفاده از تکنیک‌های رویکرد شناختی برای یادگیری کودکان باعث می‌شود تا آن‌ها دوره‌های تحصیلی را با موفقیت و نمرات بالا طی کنند و بتوانند با ارتباط میان مفاهیم و اطلاعات مختلف، به آموخته‌های عمیق و کارآمدتری دست پیدا کنند. 

مزایا رویکرد شناختی در آموزش کودکان

یادگیری شناختی در مدرسه شناختی با اثرات و فواید مثبتی همراه است که باعث شده است امروزه بسیاری از والدین، این مدرسه را به عنوان یک محیطی آموزشی کارآمد انتخاب کنند. چند نمونه از مزایای رویکرد شناختی در آموزش کودکان عبارت است از:

  1. افزایش اعتماد به نفس و خودباوری: در این سیستم آموزشی، کودکان به دلیل کسب اطلاعات در زمینه‌های مختلف و یادگیری مهارت‌های مؤثر با اعتماد به نفس بیشتری همراه هستند. 
  2. بهبود مهارت‌های حل مسئله: آموزش شناختی در مدارس باعث می‌شود تا کودکان با نحوه یادگیری فعال و عمیق آشنا شوند و در صورت بروز مسائل و چالش‌های متعدد، راحت‌تر به حل آن بپردازند.
  3. درک بهتر مطالب: روش شناختی در آموزش خردسالان باعث می‌شود تا آن‌ها با درک کردن اطلاعات مختلف بتوانند نگاه عمیق‌تری به مسائل داشته باشند.
  4. تسریع یادگیری اطلاعات: چنانچه مهارت‌های شناختی کودک در مدارس شناختی شکوفا شده باشد، او به دلیل کسب تجربه و اطلاع از نحوه یادگیری شناختی، در سال‌های آینده می‌تواند اطلاعات مفید را در هر حوزه‌ای، سریع‌تر یاد بگیرد.
  5. یادگیری مفهومی اطلاعات: رویکرد شناختی به کودکان کمک می‌کند تا با مفهوم اطلاعات آشنا شوند و با درک بهتر آن‌ها، خلاقیت و نوآوری خود در زمینه‌های مختلف افزایش دهند.

سه اصل نظریه شناختی در آموزش به کودکان

امروزه بسیاری از مدارس با تکیه بر نظریه‌های شناختی، توانستند آموزش و یادگیری را به شیوه ای صحیح و اصولی به کودکان آموزش دهند. از میان نظریه‌های شناختی، اصول و قواعدی از سوی روان شناسی به نام برونر برای آموزش کودکان تعیین شده است که می‌تواند نقش قابل توجهی در رشد تربیت و یادگیری موثر داشته باشد. سه اصل مهم نظریه شناختی عبارت هستند از:

اصل اول آموزش به کودکان: تجربه‌های گذشته در زندگی مهم است

اولین اصلی که بر اساس رویکرد شناختی برای آموزش به کودکان باید به آن توجه شود، توجه به تجربه‌های گذشته در زندگی کودک است. هیچ کدام یک از کودکان دارای گذشته یکسانی نیستند و در  برابر محرک‌ها واکنش یکسانی نشان نمی‌دهند. به همین جهت تمام دانش آموزان یک کلاس به صورت یکسان و در  یک زمان مشخص نمی‌توانند آموزش‌ها را  بیاموزند و به آن‌ها پاسخ دهند.

هر کودکی ممکن است با توجه به تجربیاتی که در گذشته به دست آورده است، در زمان خاصی به محرک‌ها پاسخ دهد. به همین علت در مدرسه شناختی کودکان با یکدیگر مقایسه نمی‌شوند و تسهیل گران نگران پاسخ کودکان به آموزش‌ها در یک زمان مشخص نیستند؛ بلکه برای کودکان شرایطی مهیا می‌شود تا با تجربه کردن بتوانند اطلاعاتی را کسب کنند و در زمان مناسبی به آموزش‌ها پاسخ بدهند.

اصل دوم آموزش به کودکان: انسان‌ها باهم در روند آموزش فرق دارند

رفتارنگرها و روان شناسان در اصل دوم آموزش شناختی با عقیده‌های متفاوتی همراه هستند. در واقع اغلب رفتارنگرها بر این باور هستند که در حین تحصیل و آموزش نباید میان انسان‌ها تفاوتی قائل شد؛ چرا که این تفاوت در نهایت باعث استثناء می‌شود.

اما مطابق با نظریه شناختی، اغلب روان شناسان بر این باور هستند که تمام انسان‌ها با یکدیگر متفاوت هستند؛ به همین علت نحوه آموزش به کودکان نیز باید متفاوت باشد. مطابق این اصل، در بسیاری از مدارس روان شناختی، برای هر کودک از روش‌های متنوعی برای یادگیری و آموزش استفاده می شود. برای مثال ممکن است کودکی با تجربه کردن بتواند آموزش ببیند؛ اما کودک دیگر برای یادگیری نیاز به روش مشاهده ای داشته باشد.

اصل سوم در آموزش به کودکان: اصل انتخاب

ممکن است برخی از افراد بر این باور باشند که کودکان به دلیل نداشتن سن کافی برای گرفتن تصمیمات مختلف، حقی ندارند؛ اما باید به این نکته توجه شود که تمام انسان‌ها از زمان تولد که پا به دنیا می‌گذارد؛ انتخاب می‌کنند. شیر خوردن، دوری کردن از افراد غریبه، نخوردن بعضی از غذاها و…از جمله انتخاب‌های کوچکی است که هر انسانی از دوران نوزادی ممکن است آن‌ها را انجام دهد.

انتخاب عمل باعث می‌شود تا کودکان آزادی بیشتری داشته باشند و از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار باشند. به همین دلیل یادگیری در روش شناختی کودکان، طبق نظریه شناختی بر اساس اصل انتخاب باید آموزش داده شود. اما کودکان چگونه می‌توانند به انتخاب‌های درست برسند؟

هدف رویکرد شناختی در آموزش کودکان

باید از این موضوع آگاه باشید که تسهیل گران در مدرسه شناختی با آزادی که در اختیار کودکان قرار می‌دهند؛ به آن‌ها کمک می‌کنند تا انتخاب کردن را بیاموزند و برای درست انتخاب کردن تلاش کنند.

راهبردهای نظریه شناختی در آموزش به کودکان چیست؟

بر اساس نظریه شناختی، راهبردهای متعددی برای یادگیری و آموزش شناختی کودکان وجود دارد که باید به آن توجه شود. مهم‌ترین راهبردهای نظریه شناختی در تدوین مدل نظام آموزشی کودکان مبتنی بر رویکرد شناختی باید به آن توجه شود؛ عبارت است از:

راهبرد اول نظریه شناختی: آزادی کودک در روند آموزش

آزادی کودک در مدرسه شناختی، اولین راهبردی است که می‌تواند در یادگیری اطلاعات به روش رویکرد شناختی موثر باشد. آزادی کودک در طول آموزش باعث می‌شود تا کودک مطابق با علاقه و سلیقه خود به امتحان و بررسی فعالیت‌های خود بپردازد؛ بنابراین در این روش آموزشی به هیچ عنوان کودک مجبور به انجام کاری که علاقه ای به یادگیری آن ندارد، نمی‌شود.

راهبرد دوم نظریه شناختی: صبر داشتن برای جذب آموخته‌ها

متاسفانه در مدارس سنتی کودکان بعد از کسب اطلاعات و یادگیری مطالب جدید، در جلسات بعدی باید طی پرسش‌های کلاسی، آموخته‌های خود را به آموزگاران و والدین خود بروز دهند. اما در مدرسه شناختی مطابق با نظریه صبر داشتن برای جذب آموخته‌ها، به هیچ عنوان از کودکان درخواست نمی‌شود تا بلافاصله بعد از یادگیری، اطلاعات خود را بروز دهند.

با توجه به اینکه در رویکرد شناختی، هدف از آموزش، درک عمیق مسائل و اطلاعات است؛ به کودکان فرصت داده می‌شود تا در یک بازه زمانی طولانی مدت اطلاعاتی را درک کنند و بعد از یادگیری مفاهیم مطلب، آن را بروز دهند. به همین جهت صبر داشتن برای یادگیری آموخته‌ها توسط خردسالان در این مدارس،  اولویت قرار داده می‌شود.

راهبرد سوم نظریه شناختی: توسعه بینش

یکی از موثرترین راهبردهای نظریه شناختی که در مدرسه شناختی به آن توجه می‌شود؛ توسعه بینش است. مطابق با این نظریه شناختی؛ کودکان نباید به کسب اطلاعات مختلف در رابطه با یک موضوع بپردازند؛ بلکه کودک باید با درک کردن و تفکر عمیق در رابطه با موضوعی، اطلاعات و دانش خود را افزایش دهند.

در راهبرد سوم نظریه شناختی، تلاش می‌شود تا کودکان بتوانند نگاه‌های متفاوتی به یک موضوع داشته باشند و از یک منظر به مسائل نگاه نکنند. بهترین راه برای اجرای این راهبرد شناختی، بحث و گفتگو در رابطه با مسائل متعدد است.

پرسش سوالات متعدد در رابطه با یک موضوع، گفتگو کردن با دیگران و گوش دادن به عقیده و نظر دیگران نسبت به یک موضوع، می‌تواند به کودکان کمک کند تا درک عمیقی نسبت به یک موضوع داشته باشند و تنها به حفظ کردن اطلاعات مختلف نپردازند.

راهبرد چهارم نظریه شناختی: مهارت‌های پایه

طبق راهبرد چهارم نظریه شناختی، آموزش مهارت‌های پایه باید جایگزین توضیح اطلاعات در مدارس شناختی شود. طبق نظریه شناختی، آموزگاران در مدرسه شناختی نباید به توضیح محتوا و اطلاعات مختلف بپردازند؛ بلکه باید به کودکان کمک کنند تا مهارت‌های موثر و پایه ای را یاد بگیرند.

در واقع مطابق با نظریه چهارم شناختی، کودکان باید تکنیک‌های متعددی را یاد بگیرند؛ تا به حل مسائل مختلف بپردازند. برای مثال در مدارس معمولی، معمولاً در رابطه با فواید کامپیوتر برای انجام کارهای تحقیقاتی با کودکان صحبت می‌شود؛ اما در مدارس شناختی معلمان و آموزگاران باید نحوه کار با رایانه را یاد بگیرند؛ تا بتوانند برای انجام کارهای تحقیقی از آن استفاده کنند.

مهم‌ترین مهارت‌های پایه ای که در یادگیری شناختی به کودکان باید آموزش داده شود؛ مهارت‌هایی مانند شیوه صحیح فکر کردن، نحوه برقراری ارتباط، نحوه حل چالش‌ها و روش‌های به دست آوردن اطلاعات مختلف است.

تاثیر آموزش بازی با رویکرد شناختی- رفتاری بر بیش فعالی (تکانشی بودن) کودکان

تکانشی بودن یا بیش فعالی یکی از مسائل نگران کننده در دوران کودکی است؛ که معمولاً با اختلال بی توجهی همراه است. کودکانی که از اختلال بیش فعالی و بی توجهی رنج می‌برند؛ با مشکلاتی از قبیل بی قراری در حرکات و فعالیت‌ها، نداشتن توانایی کافی برای کنترل رفتار و حرکات، عصبانیت، پرخاشگری، نقص توجه و… همراه هستند.

روش‌های مختلفی مانند صحبت درمانی، دارو درمانی و…برای کنترل این اختلال وجود دارد؛ اما تاثیر آموزش بازی با رویکرد شناختی- رفتاری بر بیش فعالی (تکانشی بودن) کودکان در سال‌های اخیر مورد توجه روان پزشکان قرار گرفته است. استفاده از بازی‌های لذت بخش، محرک، حسی و آسان می‌تواند برای درمان کودکانی که از اختلال بی توجهی و بیش فعالی رنج می‌برند، موثر باشد.

مطالعات انجام نشان می‌دهد که استفاده از بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری در مدرسه شناختی  باعث می‌شود تا علائم بیش فعالی و کمبود توجه با کاهش معناداری همراه باشد. در واقع این روش درمانی باعث می‌شود تا توانایی یادگیری، خلاقیت، تفکر، قدرت بیان و… در کودکان بیش فعال افزایش پیدا کند. همچنین بسیاری از کودکان با تکنیک بازی درمانی توانایی بالایی در برنامه ریزی و خود کنترلی دست پیدا کرده اند.

سؤالات متداول

مدرسه شناختی چیست؟

در مدرسه شناختی با به‌کارگیری راهبردها و اصول نظریه شناختی، به کودکان آموزش داده می‌شود تا با کمک تسهیل گران خود بتوانند در رشته مورد علاقه خود شکوفا شوند. در واقع در مدرسه شناختی بر خلاف مدارس سنتی از هیچ مشق و تکراری برای یادگرفتن استفاده نمی‌شود؛ بلکه کودکان با دیدن، شنیدن، پرسیدن، تحقیق کردن، کسب تجربه، بحث کردن و… به یادگیری اطلاعات در زمینه‌های متعدد می‌پردازند.

چگونه یادگیری شناختی می‌تواند به کودک من کمک کند؟

یادگیری شناختی به کودکان کمک می‌کند تا به جای به خاطر سپردن اطلاعات، به درک عمیق مفاهیم بپردازند و اطلاعات را به صورت مؤثر بیاموزند. بررسی یادگیری در رویکرد شناختی در کودکان کمک می‌کند تا آن‌ها از تمام حواس خود استفاده کنند و افکار کوچک خود را به افکار بزرگ و قدرتمند تبدیل کنند.

راهبردهای یادگیری شناختی چگونه در مدارس شناختی به کاربرده می‌شوند؟

معلمان در مدرسه شناختی با درخواست از کودکان برای بازگو کردن تجربیات، ارائه راه حل جدید برای چالش‌ها و مسائل، تشویق کردن برای بحث در زمینه‌های مختلف، کمک به کشف ایده‌ها، درخواست دفاع و توجیه افکار و…از راهبردهای یادگیری شناختی در مدارس شناختی استفاده می‌کنند.

184 مقاله

درباره نویسنده
تیم تولیدمحتوا بازی بوک
مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×
آموزش و تربیت کودکان

اصول تربیت فرزند با استفاده از اثر پیگمالیون