زمان تقریبی مطالعه: 22 دقیقه
منظور از هوش هیجانی در کودکان (EQ) توانایی درک، استفاده و مدیریت احساسات خود به شیوههای مثبت است. به بیان دیگر هوش هیجانی کودکان را میتوان مجموعهای از مهارتهای مرتبط با نظارت بر احساسات خود و دیگران و توانایی استفاده از احساسات برای هدایت اعمال و افکار خود تعریف کرد.
احساسات کودک بر توجه، حافظه، یادگیری، روابطمان با دیگران و در نتیجه بر سلامت جسمی و روانی او تأثیر میگذارد. هوش هیجانی بالا در کودکان به کاهش استرس، برقراری ارتباط مؤثر با دیگران و همدلی با آنها، غلبه بر چالشهای زندگی و حل بهتر مسائل و تعارضها میانجامد.
کودکان دارای هوش هیجانی بیشتر، عملکرد بهتری در زمینههای مختلف از خود نشان میدهند. آنها در مدرسه و رسیدن به اهداف تحصیلی خود موفقتر هستند. ارتباطات بهتری با همسالان و بزرگترهای خود برقرار میکنند و دارای همدلی با دیگران هستند. با احساسات خود به شیوه مؤثری در ارتباط هستند و آنها را بهدرستی مدیریت و ابراز میکنند. قصد و نیت خود را به خوبی تبدیل به عمل میکنند و تصمیمگیریهای آگاهانهتر و معقولتری دارند.
حالا که از ضرورت تقویت هوش هیجانی در کودکان مان آگاه شدیم در ادامه به تعریف و روشهای تقویت این هوش در کودکان میپردازیم.
تعریف هوش هیجانی در کودکان
باید بدانیم که هوش هیجانی به معنای آگاهی، درک و پذیرش احساسات در کودکان است. احساسات منفی یا مثبت یک مشکل نیستند که با آنها مقابله کنیم؛ بلکه بخشی از تکامل انسان هستند که به او برای سازگاری بهتر در زندگی کمک میکنند.
در حوزه هوش هیجانی، انواع سبکهای مقابله با هیجانها در کودکان به دو گروه تقسیم میشوند:
کودکان هیجانمدار
در رویارویی هیجانمدار، کودک مشکلات خود را غیر قابل حل میداند و برای ایجاد هرگونه تغییری، احساس درماندگی میکند. در نتیجه با تلاش برای تحمل و کنترل پریشانی خود، به مقابله متمرکز بر احساسات خود میپردازد و یا هیجانهای خود را سرکوب میکند. این راهبردها نه تنها مؤثر نیستند، بلکه عمدتاً بر میزان هیجان منفی تجربه شده توسط کودک میافزایند و رنج او را طولانی و شدیدتر میکنند.
کودکان مشکلدار
در این دسته روشها، کودک مشکلات را قابل حل میداند. در نتیجه با شناسایی مسئله و ایجاد برنامهای برای حل و فصل آن، از روشهای حل مسئله و تنظیم هیجان متمرکز بر مشکل استفاده میکند. هرچه هوش هیجانی در کودکان بالاتر باشد، بیشتر و بهتر از این راهبردها بهره میبرد.
مهارت مورد نیاز برای تقویت هوش هیجانی در کودکان
دو روانشناس به نامهای براکت و ریورز پنج مهارت مرتبط با هوش هیجانی را معرفی کردهاند که با تقویت آنها میتوان هوش هیجانی در کودکان را افزایش داد. این پنج مهارت (به اختصار RULER) عبارتاند از:
- Recognize: شناخت و درک احساسات در خود و دیگران
- Understand: درک علل و پیامدهای احساسات
- Label: نامگذاری دقیق احساسات
- Express: ابراز عواطف با روشهای مناسب و متناسب با زمان، مکان و فرهنگ
- Regulate: تنظیم و مدیریت احساسات
در ادامه به معرفی ویژگیهای هریک میپردازیم.
خودمدیریتی
این ویژگی به توانایی کنترل احساسات و رفتارهای تکانشی، مدیریت سالم احساسات، ابتکار عمل، پایبندی به تعهدات و توانایی سازگاری و انطباق با تغییرات و شرایط جدید اشاره دارد. کودک دارای هوش هیجانی بالا، زمان و مکان مناسب و شیوه صحیح ابراز هیجانات خود را به درستی تشخیص میدهد.
البته ذکر این نکته ضروری بنظر میرسد که سرکوب احساسات کودک (توسط خودش یا به تشویق یا دستور والدین) به معنای وجود خودمدیریتی نیست.
خودآگاهی
یکی دیگر از مولفه های هوش هیجانی در کودکان خودآگاهی است که به میزان شناخت فرد از احساسات خود، منبع و دلیل ایجاد این هیجانها و نحوه تاثیرگذاری این احساسات بر افکار و رفتار فرد اشاره دارد. کودک دارای خودآگاهی بالا از اعتماد بنفس کافی برخوردار است و نقاط قوت و ضعف خود را میشناسد. همچنین میتواند هیجانهای خود را نامگذاری کند و دارای دایره واژگان کافی و مناسبی برای توصیف انواع حالات عاطفی خود و دیگران است.
آگاهی اجتماعی
منظور از آگاهی اجتماعی، میزان توانمندی کودک در همدلی با دیگران و شناخت نیازها، نگرانیها و نشانههای عاطفی آنها و علل این عواطف است. آگاهی اجتماعی کودک از راه دقت به نشانههای هیجانی در دیگران (مانند حالتهای چهره، زبان بدن، لحن و بلندی صدا و…) به دست میآید. در نتیجه این فرایند، کودک به وضعیت دیگران نیز برچسبهای هیجانی مانند خوشحالی، ناراحیت، عصبانیت و… میگذارد. همچنین وجود هوش هیجانی در کودکان باعث میشود تا کودک به درستی بین یک هیجان و یک رفتار ارتباط برقرار کند. (مثلاً پدر لیوان را محکم روی میز گذاشت چون عصبانی است.)
مدیریت روابط
هوش هیجانی بالا در کودکان باعث میشود تا کودک از شیوه برقراری و حفظ روابط خوب و سالم آگاه باشد. همچنین بتواند دیگران را به خوبی تحت تأثیر قرار بدهد، تعارضات خود با دیگران را حل و فصل کند و مهارت خوبی برای انجام کار گروهی با همسالانش داشته باشد.
نشانههای وجود رشد هیجانی در کودکان
تست هوش هیجانی کودکان به بررسی نشانههای اصلی آن در کودک میپردازد. هوش هیجانی در کودکان با نشانههای زیر همراه است:
رفتارهای خود ابرازی
نشانههای حاکی از بیان عواطف و افکار خود به شیوههای مختلف کلامی و غیرکلامی، علامتی واضح از آغاز رشد هوش هیجانی در کودکان است. به این منظور، کودک در صحبتهای خود درباره انواع هیجانها و احساساتش حرف میزند. رفتارهای حاکی از حالات عاطفی را از خود نشان میدهد (مثلاً خندیدن، دست زدن، گریه کردن و…) و عواطف خود را با فعالیتهایی مثل آواز خواندن، نقاشی کشیدن و نوشتن ابراز میکند.
گوشدادن فعالانه و بادقت به دیگران
با رشد هوش هیجانی، کودک به نحو مؤثرتر و دقیقتری به صحبتهای دیگران گوش میدهد و نشانههای عاطفی نهفته در آنها را به درستی درک میکند. در نتیجه پاسخی که به دیگران میدهد از تناسب هیجانی و محتوایی خوبی برخوردار است.
مثلاً همکلاسی دخترتان با خوشحالی به او میگوید که حیوان خانگیاش یک بازی جدید یاد گرفته است. دخترتان در پاسخ به این صحبت، ذوقزده شده (تناسب هیجانی) و میگوید: «اوه! چه بازی جدیدی؟» (تناسب محتوایی)
خود تنظیمی هیجانی
با رسیدن به خود تنظیمی هیجانی، کودک مدیریت عواطف خود را در دست میگیرد. در نتیجه تسلط بیشتری بر آنها به دست میآورد، رفتارهای تکانشی و ناگهانی کمتری از خود نشان میدهد و هیجانهای خود را به شیوههای کارآمدتری ابراز میکند. مثلاً وقتی کودک یازدهماهه شما با مدادرنگی روی دفتر مشق پسر هشتسالهتان خطخطی میکند، پسرتان بهجای عصبانیت و داد زدن، نفس عمیقی کشیده و بعد از چند ثانیه سکوت، بهآرامی مداد را از دست خواهر کوچکش گرفته و شروع به پاک کردن دفترش میکند!
نقش هوش هیجانی در کودکان
شاید برای شما سؤال پیش بیاید که افزایش هوش هیجانی در کودکان چه ضرورتی دارد؟ از جمله مزایا و کاربرد این هوش در زندگی کودکمان به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
اثرگذاری هوش هیجانی در کودکان بر عملکرد کودک در مدرسه
هوش هیجانی برای کودکان ضروری است زیرا کمک میکند تا پیچیدگیهای اجتماعی محیط مدرسه را درک کند. هرچه هوش هیجانی کودک بالاتر باشد از توانایی کار گروهی و مهارت رهبری بهتری برخوردار است. همچنین در ارتباط با معلمها شایستگی بهتری از خود نشان داده و در ارائه مطالب عملکرد مسلطتری خواهد داشت.
تأثیر هوش هیجانی در کودکان بر سلامت جسمانی
اگر کودک توانایی مدیریت احساسات خود را نداشته باشد، بهاحتمال بالایی در مدیریت استرس خود نیز دچار چالش و دشواری است. استرس کنترلنشده نیز به نوبه خود میتواند مشکلات جدی برای سلامتی کودک (خصوصاً با افزایش سن در آینده) ایجاد کند.
اثرگذاری بر سلامت روانی کودک
احساسات غیر قابل کنترل و استرسهای شدید، اثرات مخرب زیادی بر سلامت روان کودکان دارند و آنها را در برابر ابتلا به اختلالات افسردگی و اضطراب بسیار آسیبپذیر میکنند. همچنین ازآنجاییکه هوش هیجانی کمتر باعث مشکلاتی در ایجاد روابط صمیمانه و پایدار میشود، این شرایط باعث احساس تنهایی و انزوای کودک میشود و مشکلات روانی و عواطف منفی او را تشدید میکند.
تأثیر هوش هیجانی کودکان بر روابط آنها
هوش هیجانی بالا در کودکان باعث میشود تا آنها با درک و کنترل صحیح احساسات خود، بهتر بتوانند آن را ابراز کرده و متقابلاً احساسات دیگران را درک کنند. این وضعیت به کودک این امکان را میدهد تا روابط قویتر و بهتری با دیگران برقرار کند.
اثرگذاری هوش هیجانی در کودکان بر هوش اجتماعی
برخورداری از هوش هیجانی و هماهنگی کودک با احساسات خود، در واقع یک هدف اجتماعی اساسی را دنبال میکند؛ اینکه کودک بتواند هرچه بهتر با افراد دیگر و دنیای اطرافش ارتباط برقرار کند. هوش اجتماعی باعث میشود تا کودک خوب و بد را از هم تشخیص دهد و درباره آنها تصمیمگیری کند. همچنین کودک با استفاده از هوش اجتماعی درباره میزان علاقه دیگران به خودش تخمین میزند، ارتباطات اجتماعی خود را متعادل میکند و از تجربه احساس دوست داشتن و دوست داشتهشدن لذت میبرد.
نقش والدین در رشد هوش هیجانی در کودکان
شما والدین نزدیکترین و امنترین آدمهای زندگی کودکانان هستید و میتوانید بیشترین تأثیر را بر زندگی او بگذارید. دکتر جان گاتمن چهار روشی که والدین با هیجانهای کودکشان برخورد میکنند را مشخص کرده است:
- گروه اول والدینی هستند که احساسات کودک خود را بیاهمیت میدانند. این والدین سعی میکنند احساسات منفی کودک را با کارهایی مثل پرت کردن حواس او، به سرعت از بین ببرند.
- گروه دوم والدین ناسازگاری هستند که احساسات منفی کودک را چیزی میدانند که باید از طریق تنبیه و سرکوب از بین برود. مثلاً وقتی کودک کلافه است و بهانه میگیرد، بدون توجه به علت این حالت و احساسات کودک، او را دعوا میکنند.
- گروه سوم شامل والدینی میشود که علیرغم اینکه همه احساسات کودک را میپذیرند، کمکی به او در حل مشکل نمیکنند یا به او درباره نحوه ابراز درست عواطف یا شیوههای حل مسئله آموزش نمیدهند.
- گروه چهارم یا به مربیان احساسات، برای احساسات منفی کودک نیز ارزش قائل میشوند. نسبت به ابراز این احساسات توسط کودک بیتاب و کمتحمل نیستند. همچنین از این تجارب عاطفی به عنوان فرصتی برای آموزش دادن به کودک درباره تنظیم هیجانها و حل مسئله استفاده میکنند. کودکان این والدین بیشترین میزان از رشد هوش هیجانی را تجربه میکنند.
طبق توصیه دکتر گاتمن، والدین در برخورد با احساسات کودک خود باید پنج مرحله کلی را طی کنند تا هوش هیجانی در کودکان به خوبی رشد کند:
چگونگی تقویت هوش هیجانی کودکان توسط والدین
- از احساسات کودک خود آگاه باشید. نسبت به نشانههای عاطفی کودک حساس باشید و آنها را به رسمیت بشناسید.
- وجود هیجان و عواطف را به عنوان فرصتی برای ارتباط و آموزش ببینید.
- به احساسات کودک خود با دقت و همدلی گوش بدهید و آنها را تأیید کنید. درباره گفتههای کودک با زبان بدن و کلمات خود بازخورد دهید تا کودک بداند شما آنچه میگوید را درک میکنید.
- به احساسات کودک برچسب زده و آنها را نامگذاری کنید تا آگاهی واژگانی او برای بیان احساساتش رشد کند.
- به فرزندتان کمک کنید تا مشکلهایش را به خوبی حل کند. کودک باید بداند که همه احساسات قابل قبول هستند اما همه رفتارها قابل قبول نیستند. با پرورش مهارتهای حل مسئله به کودک خود کمک کنید تا با احساسات خود کنار بیاید و به راهحل مناسب برسد.
آموزش هوش هیجانی به کودکان
هوش هیجانی نیز مانند بسیاری از توانمندیهای دیگر نیاز به آموزش و تقویت در کودکان دارد. آموزش هوش هیجانی در کودکان بسیار ضروری به نظر میرسد؛ چراکه با استفاده از آن کودکان خود و دیگران را درک میکنند و احساسات ناخوشایند خود را مدیریت میکنند. این توانمندی باعث میشود تا چه در حال حاضر و چه در آینده بتوانند روابط شخصی و شغلی خود را بهخوبی حفظ کنند. راههای بسیار متنوعی برای تقویت این هوش در کودکان وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
کودکان از طریق مشاهده درباره هوش هیجانی آموزش میبینند
رفتارهای والدین و مربیان در برخورد با کودکان بسیار مهم هستند. یکی از اصلیترین روشهای یادگیری هوش هیجانی در کودکان، یادگیری مشاهدهای است. بیدلیل نیست که میگویند کودکان آینه رفتار بزرگسالان هستند! بزرگسالان با انجام رفتارهایی مثل گوش دادن فعالانه به کودک، همدلی با احساسات او، اعتبار دادن به عواطف کودک، کنترل خشم، ابراز صحیح عواطف و… را به الگویی بسیار خوب برای کودکان خود تبدیل میشوند.
گفتوگو با کودک درباره احساساتش
گفتگو با کودک به او در گسترده کردن دایره واژگان درباره هیجانها کمک شایانی میکند. در نتیجه اولاً کودک حالتهای هیجانی خود را به درستی تشخیص میدهد و نامگذاری میکند؛ ثانیاً با استفاده از کلمات مناسب آنها را به دیگران منتقل میکند. همین کار به نوبه خود میزان همدلی و درک دیگران را بالا میبرد و کودک بازخورد مؤثری از دیگران میگیرد و تشویق میشود تا هر بار به شیوه بهتری ابراز و مدیریت هیجانی از خود نشان دهد. این چرخه از مؤثرترین روشها در بالابردن هوش هیجانی در کودکان است.
تقویت جو عاطفی در خانواده
جو عاطفی خانوادهها نقشی کلیدی در رشد هوش هیجانی در کودکان دارد. بچهها از طریق این تجربیات خانوادگی میآموزند تا چگونه و تا چه حد هیجانهای خود را مدیریت و ابراز کنند. شیوهای که والدین و خواهر و برادرها به نیازهای هیجانی کودک پاسخ میدهند الگوی عاطفی کودک در روابط بعدیاش را شکل میدهد. محیط خانوادگی حمایتگر نسبت به هیجانهای مختلف (مثبت و منفی) باعث افزایش هوش هیجانی کودکان و بهبود سلامت روان آنها میشود.
یادگیری مشاهدهای
تماشای تشویق یا تنبیه شدن دیگران بهخاطر رفتارشان از راههای اساسی یادگیری هوش هیجانی در کودکان برشمرده میشود. بندورا، روانشناس مطرح آمریکایی که نظریه یادگیری اجتماعی را بنیان گذاشت، در مقالات خود به این موضوع اشاره کرده است که کودکان موضوعات مربوط به هوش هیجانی را از طریق مشاهده و با یادگیری نیابتی فرامیگیرند. مثلاً اگر کودکی مشاهده کند که فردی دیگر پس از انجام کاری تشویق میشود، او نیز از این رفتار الگوبرداری میکند و آن را تکرار میکند. در مقابل اگر کودک تنبیه شدن فردی بهخاطر انجام رفتاری نامطلوب را مشاهده کند، احتمال اینکه خودش آن رفتار را انجام دهد بسیار کمتر میشود.
تأیید هیجانات کودک
به کودک اطمینان خاطر دهید که هر هیجانی که تجربه میکند ارزشمند و مهم است و نیازی به سرکوب آن ندارد؛ بلکه باید آن را از راه درست ابراز کند. در غیر این صورت کودک هیجانهای منفی خود را به رسمیت نمیشناسد و بدن و ذهن خود را از تجربهکردن این احساسها بازمیدارد. این سرکوب اثرات بسیار زیانباری بر سلامت کودک و روابط او در حال و آینده دارد.
حواس او را از هیجان منفی وی پرت کنید. مثلاً وقتی کودکتان گریه میکند به جای تغییر توجهش به یک موضوع دیگر، با او درباره احساساتش حرف بزنید.
راههای تقویت هوش هیجانی در کودکان
از جمله تمرینات روزانه که به افزایش هوش هیجانی کودکان کمک میکنند عبارتند از:
- نفس عمیق کشیدن پشت هم
- استفاده از گفتوگوی درونی با خود مثلاً شمردن از یک تا ده
- قابدهی مجدد به ارتباطات منفی (نگاه کردن به مسئله به شیوهای متفاوت و همدلانه؛ مثلاً من میدانم که خواهرم روز سختی را پشت سر گذاشته است. پس تعجبی ندارد که اینطور برخورد کرد.)
- قدم برداشتن به عقب و ایجاد فاصله فیزیکی (مثلاً چند دقیقهای پیادهروی کردن در بیرون از فضای تنشزای موجود)
- درخواست حمایت عاطفی و اجتماعی از اطرافیان (مثلاً صحبت کردن با یک دوست)
یکی دیگر از تمرینهای عالی برای افزایش هوش هیجانی کودکان پرسیدن درباره وضعیت احساس کودک در طول روز است. در ابتدا شما این سؤالات را از کودک میپرسید اما پس از مدتی این پرسش تبدیل به یک گفتوگوی درونی میشود و کودک یاد میگیرد در برخورد با هیجانهای مختلف این سؤالات را از خود بپرسد. 5 دسته سؤال برای تقویت هوش هیجانی در کودکان وجود دارد که به شکل زیر است:
شناخت هیجان خود
از کودک بپرسید چه احساسی دارد؟ سرنخ رسیدن به پاسخ این سؤال، در علامتهای بدنی کودک نهفته است. کودک باید به وضعیت بدن، حالت تنفس، شدت ضربان قلب، میزان تعریف، زبان بدن و میزان انرژی خود آگاهی داشته باشد و آنها را به درستی شناسایی کند. مثلاً بداند که تپش قلب زیاد به همراه تنفس کوتاه و سریع و تعریق بالا علامتی از اضطراب است.
درک هیجان خود
برای تقویت هوش هیجانی در کودکان از او بپرسید چه اتفاقی باعث شده که احساس فعلیاش را داشته باشد؟ در طول روز احساساتش چه تغییراتی کردهاند؟ با چه افراد، افکار یا مسائلی ناخوشایندی روبهرو شده است و چگونه آنها مدیریت کرده است؟
نامگذاری هیجان خود
از کودک بپرسید بهترین کلمهای که احساسات او را توصیف میکند، چیست؟ این سؤال فرصتی خوبی برای آموزش کلمات بیشتر و گسترده کردن دایره واژگان کودکتان درباره عواطف و هیجاناتش است. هرچه اطلاعات و لغاتی که فرزندتان درباره انواع هیجانات و عواطف دارد بیشتر باشد، خودآگاهی وی افزایش مییابد. بهتبع این موضوع اولاً تنظیم هیجانی در کودک بهبود مییابد و دوم این که بهتر میتواند درباره هیجانهای خود با دیگران صحبت کند و روابط عمیقتر و پایدارتری با دیگران شکل میدهد.
ابراز هیجان خود
به کودک کمک کنید تا بهترین روش ابراز هیجانها و عواطف خود را پیدا کند. کودک باید یاد بگیرد بهترین زمان و روش ابراز هر هیجان، مطابق زمینه و مکانی که در آن قرار دارد چیست. این تمرین به درک اینکه یک روش واحد برای ابراز هیجانی در همه موقعیتها مناسب نیست کمک میکند. بهتدریج کودک تفاوت بین شرایط و نحوه برخورد صحیح در هر شرایط را میآموزد.
تنظیم هیجان خود
از کودک بپرسید برای اینکه یک هیجان مثبت در او ادامه بیابد یا یک هیجان منفی را در خود متوقف کند، چه کاری میتواند انجام دهد؟ یادگرفتن روشهای کوتاهمدت مدیریت هیجان (برای مدیریت عواطف در زمان حال) و روشهای بلندمدت مدیریت هیجان (برای تنظیم عواطف طی زندگی) مهارتی ضروری در مقوله هوش هیجانی در کودکان محسوب میشود. برای آموزش این روشهای تنظیم هیجانی، استفاده از کتابهای آموزشی، شرکت کردن والدین و فرزندان در دورههای آموزشی (از جمله دورههای یادگیری مهارتهای زندگی) و تمرین مداوم و مستمر توصیه میشود.
بازی برای تقویت هوش هیجانی کودکان
بازی زبان یادگیری در کودکان است. در ادامه به مؤثرترین بازیها برای تقویت هوش هیجانی کودکان میپردازیم:
بلند خواندن کتابها و اجرای آنها
با تمرین اینکه کودکان خودشان را به جای شخصیتهای اصلی داستانها بگذارند، با هیجانهای مختلف آشنا میشوند. به این ترتیب یاد میگیرند که چه اتفاقاتی ممکن است مثلاً آنها را خشمگین کند، خشم خود را با چه کلماتی و چگونه با دیگران در میان بگذارند، برای کنترل آن چه کنند و…
رقص و ورزش
رقصیدن و ورزش کردن با آهنگهای تند و باانرژی، راهی مناسب برای تمرین هیجانهای شدیدتر و مثبتی مثل شادی و هیجانزدگی هستند. بعد از اینکه کودک به اندازه کافی فعالیت کرد، از او بخواهید تا دستش را روی سینه بگذارد و ضربان قلب و تنفس سریع خود را حس کند و درباره احساس خود صحبت کند.
انجام بازیهای وانمودی
بازیهای وانمودی (مثلاً اجرای یک نمایش، استفاده از عروسکهای دستی و…) روشی مناسب برای تقویت هوش هیجانی در کودکان و تمرین شیوه بیان و ابراز هیجانهای منفیتر (هیجانهای ناخوشایند کمانرژی تر مانند غم و ناامیدی، و هیجانهای ناخوشایند پرانرژیتر مانند خشم) است.
تجربه هیجانهای مثبت و آرام
با انجام هنرهای خلاقانه، گوش سپردن به موسیقی ملایم و تنفس عمیق کودکان میتوانند با هیجانهای آرام و مثبت آشنا شوند.
تعریف خاطرات درباره تجربه هیجانهای خودتان
شما میتوانید حین تعریف کردن خاطرهای از یک تجربه هیجانی، آموزش زیادی به کودک بدهید. داستان شما میتواند مجموعه کاملی شامل علت تجربه هیجان مذکور، چگونگی احساس آن در بدنتان و افکار همانند آن، نحوه ابراز آن و تنظیم مجدد هیجان خود باشد. برای اینکار دقت داشته باشید که خاطره شما متناسب با سن و درک کودک باشد. نباید با این کار، کودک را درگیر همدردی با عواطف خودتان کنید. سپس میتوان از کودک درباره اینکه آیا تجربه مشابهی داشته یا نه سوالاتی پرسید و او را ترغیب به صحبت کردن درباره تجارب خودش کرد. در زیر نمونهای از این داستانها آورده شده است:
«یادم میآید که وقتی همسن تو بودم همسایهمان سگ بسیار بزرگی در حیاطشان داشت که من از آن سگ خیلی میترسیدم. هر وقت از کنار خانه آنها میگذشتم، سگ پارس میکرد. چشمهای من اینطوری گشاد میشد، میتوانستم حس کنم که ضربان قلبم تند میزند و بدنم میلرزد. بعد با سرعت زیاد از کنار خانهشان میدویدم. حتی گاهی اوقات خواب بدی میدیدم که آن سگ تعقیبم میکند، بنابراین تصمیم گرفتم این موضوع را به مادرم بگویم. صحبت کردن با افرادی که دوستمان دارند و مراقب ما هستند، مثل مادر و پدر و معلمها، یکی از کارهایی است که وقتی احساس ترس میکنی میتوانی انجام دهی. مادرم مرا در آغوش گرفت و این کار به من کمک کرد تا احساس بهتری داشته باشم. او به من گفت که با سگ همسایه آشنا شده است و نام او جک است! او گفت که رفتار این سگ بسیار دوستانه است و من را به ملاقاتش برد. من اول نمیخواستم او را نوازش کنم، اما بعد دمش را لمس کردم. همسایه ما گفت که پارس کردن راه جک برای سلام کردن است. بعد از آن دیگر آنقدرها از او نمی ترسیدم.» (این نمونه داستان برگرفته از سایت naeyc.org است.)
سوالات متداول
هوش هیجانی مجموعهای از مهارتهای برای درک، استفاده و مدیریت احساسات خود به شیوههای مثبت و حل مسائل است.
شناخت احساسات به کودک، گوش کردن به احساساتش و سرکوب نکردن احساسات منفی در او
خودمدیریتی و تنظیم هیجانی، خودآگاهی، درک و نامگذاری احساسات، آگاهی اجتماعی و توانایی همدلی و درک دیگران، مدیریت صحیح روابط خود با دیگران
سلامت جسمانی و روانی کودک و تجربه سالم و لذتبخش از هیجانها، بهبود هوش اجتماعی کودک و سازگاری بهتر با شرایط زندگی، بهبود عملکرد تحصیلی و روابط کودک با اعضای خانواده، همسالان، معلمها و سایر افراد