هوش و استعداد

هوش کودک من چیست و چگونه تقویت شود؟

زمان تقریبی مطالعه: 16 دقیقه

«آیا کودک من باهوش است؟ آیا هوش کودک من در حال تقویت شدن است؟» این سوال یکی از دغدغه‌های اصلی والدین است که همواره اشتیاق دارند تا جواب آن را بدانند. اما دادن یک پاسخ قطعی به این سؤال اصلاً کار آسانی نیست. اگر به کودکان اطراف خود توجه کرده باشید، می‌بینید برخی از آن‌ها خوب شعر حفظ می‌کنند، دیگران می‌توانند مسیرها را به‌خوبی تشخیص دهند، بعضی می‌توانند خوب نقاشی بکشند و بسیاری رفتارهای دیگر که نشان‌دهنده وجود انواع هوش‌های مختلف در کودکان است.

در واقع واژه هوش کودکان بیانگر توانایی عمومی برای پردازش اطلاعات است و هر کودک در این حوزه به ‌طور منحصر به ‌فرد عمل می‌کند؛ پس سؤال آیا کودک من باهوش است چه می‌شود؟ شما را به خواندن ادامه این مقاله دعوت می‌کنیم تا همه چیز را درباره کودکان باهوش بدانید و در پایان خودتان بتوانید به این سؤال پاسخ دهید.

هوش کودک چیست؟

همه ما صدها بار در مورد هوش نوزادان و کودکان شنیده‌ایم و احتمالاً یک درک کلی از معنای آن داریم. با این حال، مفهوم هوش کودک برای چندین دهه موضوعی بوده که به طور گسترده در میان اعضای جامعه روانشناسی مورد بحث قرار گرفته است. این روانشناسان تاکنون تعاریف بسیاری را از هوش ارائه کرده‌اند برای مثال، رابرت استرنبرگ در تعریف هوش می‌گوید: «هوش توانایی‌های ذهنی لازم برای سازگاری با هر زمینه محیطی و همچنین شکل دادن و انتخاب آن است.»

در مجموع، اگرچه تعاریف معاصر هوش به طور قابل توجهی با یکدیگر متفاوت است، اکثر متخصصان موافق هستند که هوش شامل توانایی‌های ذهنی مانند منطق، استدلال، حل مسئله و برنامه‌ریزی است. تعاریف فعلی تمایل دارند نشان دهند که هوش توانایی:

  • یادگیری تجربی: کسب، حفظ و استفاده از دانش جزء مهمی از هوش است.
  • شناخت مشکلات: برای استفاده از دانش، افراد ابتدا باید مشکلات اساسی را شناسایی کنند.
  • حل مسئله: افراد باید از آموخته‌های خود برای ارائه راه‌حل برای مشکلات استفاده کنند.

اما برای این که بدانیم هوش در کودکان دقیقاً چه معنی دارد، بیاید تا کمی به عقب برگردیم و ببینیم این مفهوم چطور مورد توجه و بحث قرار گرفت.

نگاهی مختصر به تاریخچه هوش

‌مطالعه هوش انسانی به اواخر دهه ۱۸۰۰ برمی‌گردد، زمانی که سر فرانسیس گالتون (Sir Francis Galton)، پسر عموی چارلز داروین، برای اولین بار در مورد هوش مطالعه کرد. گالتون در ابتدا به این موضوع که افراد استعدادهای مختلف دارند علاقه‌مند بود، بنابراین آزمایشگاهی برای اندازه‌گیری زمان واکنش فرد و سایر ویژگی‌های فیزیکی ایجاد کرد تا فرضیه خود یعنی «هوش یک توانایی ذهنی کلی است که از تکامل بیولوژیکی به دست می‌آید» را آزمایش کند.

گالتون این نظریه را مطرح کرد که چون قابلیتی مانند سرعت و سایر ویژگی‌های فیزیکی از نظر تکاملی سودمند هستند، نشانه خوبی از توانایی ذهنی عمومی ارائه می‌دهند. بنابراین او برای اولین بار، هوش را به معنی زمان واکنش فرد تعریف کرد.

این مطالعه گالتون در مورد هوش در محیط آزمایشگاهی و نظریه‌پردازی او درباره وراثت‌پذیری هوش، راه را برای دهه‌ها تحقیق و بحث‌های آینده در این زمینه هموار کرد.

تاریخچه هوش و توضیحی مختصر در مورد آن

بهترین تعاریف دانشمندان از هوش

در حالی که به عقیده بسیاری از دانشمندان هوش کودک یک توانایی عمومی است، برخی دیگر از نظریه‌پردازان معتقدند هوش باید مهارت‌ها و استعدادهای خاصی را در بر بگیرد. جدای از آن‌ها، روانشناسان ادعا می‌کنند هوش ژنتیکی و ارثی در حالی که برخی دیگر معتقدند این مفهوم تا حد زیادی تحت تأثیر محیط است. بنابراین همانطور که می‌بینید نظریه‌پردازان هنوز بر سر مفهوم هوش بچه‌ها و بزرگسالان به تفاهم نرسیده‌اند.

 حال برای این که بیشتر با دیدگاه‌های این افراد آشنا شویم و ببینیم از چه بعدهایی به این مفهوم پرداخته‌اند، بیاید تا نگاهی به چند مورد از مشهورترین نظریه‌ها و تعاریف هوش بپردازیم.

نظریه دو عاملی اسپیرمن

در نظریه اسپیرمن (Spearman)، هوش عمومی که به‌عنوان عامل g نیز شناخته می‌شود، به یک توانایی ذهنی کلی اشاره دارد که زیربنای مهارت‌های و خاص متعددی از جمله هوش‌های کلامی، فضایی، عددی و مکانیکی است. چارلز اسپیرمن، روانشناس انگلیسی، نظریه دو عاملی هوش را در سال ۱۹۰۴ پایه‌گذاری کرد.

اسپیرمن طی تحقیقات خود که بر اساس تکنیک تحلیل عاملی بود دریافت کسانی که در یکی از حوزه‌های آزمون‌های هوش (مثلاً ریاضیات) خوب عمل می‌کنند، در سایر زمینه‌ها نیز عملکرد خوبی دارند. به عبارت دیگر، بین عملکرد خوب در ریاضی و موسیقی همبستگی قوی وجود داشت و اسپیرمن این رابطه را به یک عامل مرکزی، یعنی هوش عمومی (g) نسبت داد.

او به این نتیجه رسید که یک عامل g وجود دارد که نشان‌دهنده هوش کلی یک فرد در توانایی‌های چندگانه است و یک عامل دوم یعنی عامل s، به توانایی خاص یک فرد در یک حوزه خاص اشاره دارد. در نهایت، این دو عامل اصلی با هم نظریه هوش دو عاملی اسپیرمن را تشکیل دادند.

توانایی‌های ذهنی ترتسون

پس از اسپیرمن، روانشناسی به نام لوییس ال ترتسون (Louis L. Thurstone) عامل g را به چالش کشید. او پس از تجزیه و تحلیل داده‌های ۵۶ آزمون مختلف توانایی‌های ذهنی بیان کرد برخلاف یک عامل کلی، چندین توانایی اولیه ذهنی هستند که هوش را تشکیل می‌دهند. هفت توانایی ذهنی اولیه در مدل تورستون عبارتند از:

  • حافظه: توانایی به خاطر سپردن و یادآوری
  • توانایی عددی: توانایی حل مسائل ریاضی
  • سرعت ادراکی: توانایی دیدن تفاوت‌ها و شباهت‌ها بین اشیا
  • استدلال: توانایی یافتن قوانین
  • تجسم فضایی: توانایی تجسم روابط
  • درک کلامی: توانایی تعریف و درک کلمات
  • روانی کلمات: توانایی تولید سریع کلمات

اگرچه ترستون ایده اسپیرمن در مورد هوش عمومی را به طور کلی رد نکرد، او در عوض این نظریه را مطرح کرد که هوش شامل توانایی‌های عمومی و تعدادی از توانایی‌های خاص است. نظریه او راه را برای تحقیقات آینده که اشکال مختلف هوش را مورد بررسی قرار می‌دهند تا حد زیادی هموار کرد.

هفت توانایی ذهنی اولیه در مدل تورستون

نظریه هوش چندگانه گاردنر

به دنبال کار ترستون، روانشناس آمریکایی هوارد گاردنر (Howard Gardner ) این ایده را ایجاد کرد که انواع مختلفی از هوش وجود دارد. نظریه گاردنر از دسته جدیدترین نظریه‌های هوش نوزاد، کودک و بزرگسال است. او ادعا کرد تست ضریب هوشی سنتی به طور کامل و دقیق توانایی‌های یک فرد را نشان نمی‌دهد. بنابراین هشت هوش مختلف را بر اساس مهارت‌ها و توانایی‌هایی که در فرهنگ‌های مختلف ارزشمند است، پیشنهاد کرد:

  • جسمی حرکتی: توانایی کنترل حرکات بدن و کنترل ماهرانه اشیا
  • بین فردی: توانایی تشخیص و پاسخ مناسب به حالات، انگیزه‌ها و خواسته‌های دیگران
  • درون فردی: ظرفیت خودآگاهی و هماهنگی با احساسات درونی، ارزش‌ها، باورها و فرآیندهای تفکر.
  • منطقی ریاضی: توانایی تفکر مفهومی و انتزاعی و تشخیص الگوهای منطقی یا عددی.
  • موسیقایی: توانایی تولید و درک ریتم، زیر و بم و صدا
  • طبیعت‌گرایانه: توانایی تشخیص و طبقه‌بندی حیوانات، گیاهان و سایر اشیاء در طبیعت
  • کلامی زبانی: مهارت‌های کلامی به خوبی توسعه یافته و حساسیت به صداها، معانی و ریتم کلمات
  • بصری  فضایی: ظرفیت تفکر در تصاویر و تجسم دقیق و انتزاعی

گاردنر معتقد است که بیشتر فعالیت‌ها (مانند رقصیدن) شامل ترکیبی از این هوش‌های چندگانه (مانند هوش فضایی و جسمی – حرکتی) است. او همچنین پیشنهاد می‌کند که این هوش‌های چندگانه می‌توانند به ما در درک مفاهیم فراتر از هوش، مانند خلاقیت و رهبری کمک کنند. نظریه گاردنر همچنین یکی از نظریه‌هایی است که برای تشخیص و تقویت هوش کودک مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نظریه سه گانه هوش کودک

آخرین نظریه‌ای که در این بخش آن را بررسی می‌کنیم، نظریه سه‌گانه رابرت استرنبرگ است که دو سال بعد از نظریه هوش چندگانه گاردنر منتشر شد. استرنبرگ در نظریه خود به بررسی آنچه در نظریه گاردنر وجود نداشت پرداخت و هوش را «فعالیت ذهنی برای سازگاری هدفمند، انتخاب و شکل دادن به محیط‌های دنیای واقعی مرتبط با زندگی فرد» تعریف کرد. این نظریه در واقع مبتنی بر تعریف هوش به‌عنوان توانایی دستیابی به موفقیت بر اساس معیارهای شخصی و زمینه اجتماعی فرهنگی فرد شکل گرفته است.

اگرچه استرنبرگ با گاردنر در این مورد که هوش بسیار گسترده‌تر از یک توانایی کلی است موافق بود، او پیشنهاد کرد که برخی از انواع هوش گاردنر  در صورتی که به‌عنوان استعدادهای فردی تلقی شوند بهتر خواهد بود. بر اساس نظریه سه‌گانه، هوش دارای سه جنبه است:

  • تحلیلی: توانایی ارزیابی اطلاعات و حل مسائل
  • خلاق: توانایی ارائه ایده‌های جدید
  • عملی: توانایی سازگاری با محیط در حال تغییر

تفاوت هوش و استعداد کودکان در چیست؟

بسیاری از والدین باهوش بودن کودک خود را معادل بااستعداد بودن او می‌دانند اما آیا چنین چیزی درست است؟ باید بگوییم خیر. زیرا هوش و استعداد اگرچه از نظر معنی بسیار نزدیک به یکدیگر هستند و به‌نوعی با هم ارتباط دارند، اما معادل دانستن این دو صحیح نیست. در تعریف لغوی، هوش به معنی ظرفیت کسب و به‌کارگیری دانش از طریق فکر و عقل است و از سوی دیگر، استعداد یک توانایی یا استعداد طبیعی خاص تعریف می‌شود.

اما همانطور که گفتیم هوش کودک و استعداد با هم ارتباط دارند. استعداد در واقع از هوش ناشی می‌شود زیرا اگر کسی باهوش نباشد، نمی‌تواند استعداد خود را بداند و بروز دهد. استعداد همچنین یک توانایی یا ویژگی خاص است که فرد با آن متولد می‌شود و در فطرت فرد است اما هیچ فردی باهوش به دنیا نمی‌آید و هوش در کودک چیزی است که با مطالعه، استدلال، درک و یادگیری می‌توان آن را تقویت کرد و بهبود بخشید.

علاوه بر این، استعداد تنها مربوط و محدود به انسان است در حالی که علاوه بر انسان حیوانات و گیاهان نیز هوش دارند. بدین ترتیب هوش و استعداد را باید دو مفهوم جدا از هم بدانیم که با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند. طبق تحقیقات،  اگر کسی استعداد داشته باشد و با هوش خود شروع به کار بر روی آن کند، شخصیتی ایده‌آل برای رهبری نسل بشر خواهد داشت.

تفاوت هوش و استعداد در کودکان

انواع هوش در کودکان

طبق نظریه هوش چندگانه گاردنر، مهارت‌ها و جنبه‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد یک کودک چقدر «باهوش» است. در حقیقت باهوش بودن کودکان با عوامل مختلفی مانند میزان و نحوه ارتباط آن‌ها با دیگران، توانایی مسیریابی، حل مشکلات، معاشرت، یادگیری، بازی و کار اندازه‌گیری می‌شود که به عنوان انواع هوش آن‌ها را می‌شناسیم.

به‌طور خلاصه، انواع هوش در کودکان شامل:

  • هوش هیجانی
  • هوش اجتماعی
  • هوش منطقی ریاضی
  • هوش طبیعت‌گرا
  • هوش موسیقیایی
  • هوش فیزیکی بدنی
  • هوش خواندن و نوشتن
  • هوش مالی
  • هوش بینایی و توانایی یادگیری ابزارهای جدید

چطور می توان میزان هوش کودک را اندازه گرفت؟

پس از این که برای اولین بار روانشناس آلمانی ویلیام استرن در اوایل قرن بیستم اصطلاح «ضریب هوش» (IQ) را ابداع کرد، بسیاری تلاش کردند تا هوش در کودکان و بزرگسالان را به طور کمی اندازه‌گیری کنند. آلفرد بینه، روانشناس، اولین فردی بود که تست‌های هوش را برای شناسایی دانش‌آموزانی که نیاز به کمک تحصیلی اضافی دارند، ایجاد کرد. بینه همچنین اولین کسی بود که مفهوم سن ذهنی را معرفی کرد و آن را مجموعه‌ای از توانایی‌هایی که کودکان در یک سن خاص دارند، خواند.

از آن زمان انواع تست‌های هوش به‌عنوان یک ابزار پرکاربرد مورد استفاده قرار می‌گیرند و به دنبال آن‌ها تست‌های استعداد و مهارت نیز به وجود آمده‌اند. این آزمون‌ها به‌خصوص در سال‌های اخیر مورد توجه بسیاری از والدین و مدارسی که به دنبال تشخیص هوش کودکان و افزایش هوش کودک می‌گردند قرار گرفته تا جایی که خود به یک صنعت تبدیل شده است.

در ادامه برخی از آزمون‌هایی که می‌توانید از آن‌ها برای تشخیص و اندازه‌گیری هوش در کودکان خود استفاده کنید آورده شده:

  • مقیاس هوش سایمون بینه: اولین تست هوشی که ساخته شد.
  • مقیاس هوش استنفورد بینه: در این آزمون نمرات بر اساس سن ذهنی افراد تقسیم بر سن تقویمی آن‌ها (سن عقلی/سن تقویمی × 100) است.
  • مقیاس هوش بزرگسالان وکسلر (WAIS): این آزمون اولین آزمون هوشی برای بزرگسالان است که از معیارهای کلامی و غیرکلامی تشکل شده است.
  • تست‌های توانایی‌های شناختی وودکاک-جانسون
  • باتری ارزیابی کافمن برای کودکان (the Kuafman Assessment Battery for Children)

بهترین سن برای بررسی رشد هوش کودک چه زمانی است؟

تشخیص این موضوع که کودک باهوش است یا خیر، به‌خصوص برای والدین او کار چندان دشواری نیست. به طور معمول، کودکان باهوش کنجکاو و پرانرژی هستند. آن‌ها ممکن است زودتر از سایر کودکان راه بروند، صحبت کنند و به نقاط عطف رشد برسند. تمایل شدید به بررسی و تسلط بر محیط خود نیز در بین کودکان تیزهوش رایج است.

بدین ترتیب، والدینی که نشانه‌های تیزهوشی را در کودک خود تشخیص می‌دهند، باید به فکر تشخیص دقیق هوش در کودکان نیز باشند تا بتوانند با تشخیص به‌موقع، اقدامات لازم برای تقویت هوش در کودک خود را نیز انجام دهند. اما بهترین سنی که خانواده‌ها باید برای تشخیص هوش کودک اقدام کنند چه سنی است؟

طبق دستورالعمل‌های روانشناختی آزمون‌ها، کودکان زیر ۲ سال را نمی‌توان با تست IQ ارزیابی کرد زیرا کوک باید به‌خوبی قادر به صحبت کردن باشد تا بتوان او را از نظر کلامی مورد ارزیابی قرار داد. اما بعد از سن دو سالگی، مقیاس هوشی پیش‌دبستانی و ابتدایی وکسلر (WPPSI) یکی از آزمون‌های پیشرو برای ارزیابی هوش در کودکان است که در بین کودکان ۲ سال و ۶ ماه تا ۷ سال و ۷ ماه استفاده می‌شود. اما باز هم باید این موضوع را در نظر داشته باشید که نتایج برای کودکان تا سن ۶ سالگی دقیق نیست.

در مجموع، بهترین زمان برای تست هوش کودک بین سنین ۵ تا ۸ سالگی است که می‌توان ضریب هوشی دقیق کودک را به کمک آزمون IQ ارزیابی کرد.

بهترین سن برای بررسی رشد هوش کودک

چگونه در جایگاه والدین باعث افزایش هوش کودک مان بشویم؟

طبیعی است که همه والدین دوست دارند هوش فرزند خود را افزایش دهند و از آنجایی که تقویت هوش کودک این روزها به یک تجارت تبدیل شده، شما با طیف عظیمی از بازی‌ها، ویدئوها، کتاب و وسایل آموزشی برای تقویت هوش در کودک روبه‌رو هستید. اما فارغ از همه این وسایل، شما با روش‌های بسیار ساده‌ای مانند ارائه چالش‌های مختلف و اجازه دادن به کودک برای مواجه و حل مشکلات یا تست هوش کودک می‌توانید این موارد را در فرزندانتان بسنجید. در مورد تست هوش در مقاله جداگانه صحبت کرده‌ایم. اما به طور کلی، روش‌هایی که می‌توانید با استفاده از آن هوش فرزندتان را  تقویت کنید شامل:

آموزش موسیقی:

یاد گرفتن یک ساز به‌خصوص در سنین زیر ۱۰ سال تأثیرات بی‌نظیری بر مغز کودکان دارد. همچنین شنیدن موسیقی‌های آرامش‌بخش در دوران بارداری می‌توانند باعث تولد نوزادانی با هوش بالا شود.

حرف زدن با کودک:

شما باید تا جایی که می‌توانید با کودک خود صحبت کنید. تحقیقات نشان داده صحبت کردن تأثیر بسیار مثبتی بر هوش نوزادان و کودکان می‌گذارد و بخش‌های کلامی مغز آن‌ها را تقویت می‌کند.

انواع بازی‌های فکری و حل کردنی:

بازی‌هایی که چالشی را در مقابل کودک قرار می‌دهند می‌توانند در افزایش هوش و خلاقیت کودک تأثیر بگذارند. بازی آزاد یا ساختاردار در هر صورت بهترین روش برای تقویت هوش کودک است.

از تلاش کودک تقدیر کنید:

مهم است که کودکان بدانند تلاش آن‌ها ارزشمند است. علاوه بر این زمانی که کودک برای حل کردن یک مسئله یا حفظ کردن چیزی جایزه دریافت کند، تلاش خود را بیشتر می‌کند و به راه‌های جدید برای بهتر حل کردن می‌اندیشد.

کودک را به طبیعت ببرید:

به گفته گاردنر بازی آزاد در طبیعت هوش کودک را تقویت می‌کند. فعالیت‌هایی مانند پیک‌نیک و بازی‌های جمعی در فضای باز می‌توانند بسیاری از مهارت‌های کودک را به طور همزمان بهبود ببخشند.

حافظه کودک را به چالش بکشید:

این کار را می‌توانید از طریق بازی‌ها یا صرفاً با درخواست از کودک برای یادآوری انجام دهید. هنگامی که از کودکان در مورد روز مدرسه سؤال می‌کنید، آن‌ها را تشویق کنید تا وقایع رخ داده را به خاطر بسپارند و بازگو کنند.

یک زبان جدید به کودک بیاموزید:

یادگیری بیش از یک زبان برای مغز مفید است و این اتفاق هرچه زودتر بیفتد نتایج بهتری دارد. کودکان چند زبانه یا دوزبانه نه‌تنها توانایی‌های سواد خواندنی قوی خواهند داشت، بلکه تحت فشار نیز توجه بالاتری دارند و به اطلاعات حیاتی توجه بیشتری می‌کنند.

سؤالات متداول

بهترین تعریف برای هوش کودک چیست؟

هوش تعاریف بسیاری دارد اما همه دانشمندان معتقدند که می‌توان آن را توانایی یادگیری یا درک یا رویارویی با موقعیت‌های جدید تعریف کرد.

چه طور می‌توان به میزان هوش در کودکان پی برد؟

کودکان باهوش اغلب ویژگی‌های مشخصی دارند. آن‌ها در نوزادی زودتر راه می‌افتند، زودتر حرف می‌زنند و بهتر ارتباط برقرار می‌کنند. همچنین می‌توان از سن ۲ سالگی به بعد هوش در کودکان را با تست‌های هوش اندازه گرفت.

انواع هوش کودک چیست؟

اجتماعی، مالی، هیجانی، ریاضی، جسمی حرکتی، درون‌فردی و برون فردی، طبیعت‌گرا و موسیقیایی از انواع هوش کودک هستند.

184 مقاله

درباره نویسنده
تیم تولیدمحتوا بازی بوک
مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×
هوش و استعداد

استعدادیابی کودکان چیست و چرا اهمیت دارد؟