زمان تقریبی مطالعه: 25 دقیقه
تعریف خشم در کودکان
اکثر کودکان گه گاه دچار عصبانیت یا غم و اندوه میشوند. مثلاً اگر از آنها بخواهید تا کاری را برخلاف میلشان انجام دهند، ممکن است با سرکشی، قشقرق و فریاد زدن پاسخ شما را بدهند. اما گاهی ممکن است حس کنید تعداد دفعات یا شدت خشمگین شما فرزند شما بیشتر از حد طبیعی است یا کودکتان در کنترل و مهار خشم خود ناتوان است. این شرایط ممکن است حاکی از وجود مشکل جدی در مدیریت خشم در کودکان باشند.
فقدان مدیریت خشم کودکان، مسئلهای نیست که به سادگی از آن گذر کنید. این حالت ممکن است نشانهای از وجود یک مشکل روانی یا جسمانی دیگر در کودک نیز باشد؛ یا اینکه به مرور زمان بدتر و بغرنجتر شود و زندگی فعلی و آینده کودک را تحتتأثیر قرار دهد.
خشم در کودکان را از چه سنی باید جدی گرفت؟
برای یک کودک کوچکتر از چهار سال غیرعادی نیست که در هر هفته چندین بار کجخلقی داشته باشد. این کجخلقیها میتواند شامل رفتارهایی مانند گریه، لگد زدن، پا زدن، ضربه زدن و هل دادن باشد که حدود پنج تا ده دقیقه طول میکشند. در اغلب کودکان انجام این رفتارها در مهدکودک بیشتر نیز میشوند اما تا حدود شش سالگی به تدریج کاهش مییابند. کودکان تا حدود 8-6 سالگی به سطح خوبی برای درک و کنترل خشم و عواطف خود میرسند. ادامهدار شدن شدید خشم کودکان پس از این سن و تبدیل آن به مسئلهای نامتناسب با سن رشدی کودک، نیاز به بررسی جدیتر دارد.

نشانههای وجود مشکل کنترل خشم در کودکان
از جمله مهمترین نشانههای فقدان مدیریت خشم در کودکان عبارتند از:
- غیرعادی و زیاد بودن عصبانیت کودک نسبت به از سن او (ادامه یافتن کجخلقیهای مداوم پس از 8-6 سالگی)
- خطرناک بودن رفتار خشمگینانه برای خود یا دیگران
- گزارش معلمها از بروز مشکل جدی و غیرقابل کنترل در مدرسه به علت خشم
- کنارگذاشته شدن از فعالیتها و جمعهای همسالان به علت ناتوانی در کنارآمدن و سازگاری با بچههای دیگر
- ایجاد مشکلات خانوادگی جدی به علت کج خلقی و سرپیچی کودک
- احساس گناه یا تنفر از خود به علت ناتوانی در کنترل خشم
- ناامید یا سرخورده شدن شدید و همیشگی در برخورد با ناکامیها (این طغیانهای مبتنی بر ناامیدی بر آینده کودک نیز اثر بسیار مخربی دارند.)

علائم خشم در کودکان
علائم خشم در کودکان میتوانند فیزیکی، عاطفی، رفتاری یا روانی باشد. هنگام بررسی خشم کودکان باید به خاطر داشته باشید که به علت محدودیتهای ناشی از سن و سطح رشد کودک، بیش از هر چیز، باید به علائم رفتاری و جسمانی کودک به عنوان اولین سرنخهای وجود خشم در فرزندانتان توجه داشته باشید.
نشانه خشم در کودکان بر اساس متغیرهای متعدد میتوانند متفاوت باشند. عواملی که میتوانند در چگونگی بروز خشم در کودکان دخالت داشته باشند، عبارتند از:
- سن کودک
- سطح رشد کودک
- دایره واژگان کودک (کلماتی که برای ابراز خشم بلد است.)
- میزان سلامت روانی کودک
- محیط خانوادگی و اجتماعی و تجربیات کودک
- روشهایی که به او آموزش داده شده تا با خشم کنار بیاید.

علائم رفتاری خشم کودکان
علائم رفتاری رایج خشم در کودکان به شرح زیر است:
- پرخاشگری
- بداخلاقی
- سکوت و خاموش شدن
- کنارهگیری
- طغیان و قشقرق به پا کردن
- گریه کردن
- فحاشی و سخنان توهینآمیز
- کناره گیری از همسالان یا اعضای خانواده
- کاهش توانایی عملکرد در فعالیتها در خانه، مدرسه، با دوستان، فعالیتهای فوقبرنامه، و سایر سرگرمیها یا علایق

علائم جسمانی خشم کودکان
علائم جسمانی رایج خشم در کودکان به شرح زیر است:
- تغییرات اشتها (شامل افزایش یا کاهش اشتها)
- فشردن دندانها
- دردهای جسمی مانند سردرد، معده درد، سرگیجه و تهوع
- انقباض، سفتی یا لرزش عضلات
- تنفس کوتاه و سریع و تنگی قفسه سینه
- عرق کردن زیاد
- افزایش شدید ضربان قلب

علائم روانی خشم کودکان
علائم روانی رایج خشم در کودکان به شرح زیر است:
- به راحتی عصبانی یا ناامید شدن و رنجیدن از دیگران
- نگرانیهای ارتباطی با همسالان
- تغییرات عاطفه (تحریکپذیری زیاد یا حالت یکنواخت بودن عاطفه و بیاحساسی)
- افکار خودکشی
- احساس گناه و تنفر از خود
- احساس مورد تحقیر واقع شدن

علت ایجاد خشم در کودکان چیست؟
محرکهای برانگیزاننده خشم کودکان ممکن است بیرونی یا درونی باشند. از جمله علل ایجادکننده خشم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ناامیدی از همسالان، خانه یا مدرسه
- عوامل محیطی مانند مشکلات خانوادگی (طلاق، جدایی از والدین، سوء استفاده جسمی یا جنسی از کودک)
- سابقه خانوادگی بیماری روانی
- بیماریهای جسمی
- شرایط استرسزای زندگی (مانند مسائل تحصیلی، مورد قلدری و زورگویی قرارگرفتن)
- سابقه ضربه روانی یا مورد سوء استفاده روانی، جسمی یا جنسی قرار گرفتن
- سبکهای فرزندپروری نامناسب (مانند تنبیههای شدید و رفتارهای متناقض)
- سوء مصرف مواد توسط والدین
- وجود اختلالات روانی زمینهای

اختلالات زمینهساز خشم در کودکان چیست؟
همانطور که در بالا اشاره کردیم وجود برخی وجود اختلالات روانی زمینهای میتواند موجب خشم کودکان شود. این اختلالات عبارتند از:
- اختلال نقص توجه – بیشفعالی: بسیاری از کودکان مبتلا به ADHD، به ویژه آنهایی که تکانشگری و بیشفعالی را تجربه میکنند، در کنترل رفتار خود دچار مشکل میشوند. گاهی ممکن است پیروی از دستورالعملها یا تغییر فعالیت برای این کودکان سخت باشد و این موضوع باعث شود که سرکش و عصبانی به نظر برسند. بیش از 50 درصد از کودکان مبتلا به بیشفعالی نافرمانی و طغیانهای عاطفی از خود نشان میدهند. ناتوانی آنها در تمرکز و تکمیل وظایف نیز میتواند منجر به عصبانیت، مشاجره و جنگ قدرت شود.
- اختلالات اضطرابی: کودکانی که عصبانی و سرکش به نظر میرسند اغلب دارای اضطراب شدید و ناشناخته هستند و ممکن است آن را پنهان کرده یا به شکل خشم برونریزی کنند.
- اختلال مشکلات یادگیری: اگر کودک هنگام انجام تکالیف یا در کلاس درس رفتارهایی مانند لجبازی، فریاد و گریه، سرکشی و.. داشته باشد، این احتمال وجود دارد که کودک دچار یک اختلال یادگیری تشخیص داده نشده باشد. کودک در این حالت ممکن است مثلاً بهجای درخواست کمک، کتاب و دفتر تکلیفش را پاره کنند یا شروع به آزار کودکان دیگر کند تا توجه را از مسائل واقعی خود منحرف کند.
- مشکلات پردازش حسی: برخی از کودکان در پردازش اطلاعات حسی که از دنیای اطراف خود دریافت میکنند، مشکل دارند. بروز خشم در این کودکان، به علت حساسیت بسیار زیاد یا فقدان حساسیت نسبت به تحریکات (لمسی، بصری، شنوایی) بسیار متداول است. مثلاً لباسی که باعث ایجاد خارش بشود، نور و سروصدای زیاد میتوانند کودک را بسیار برآشفته، عصبی یا مضطرب کنند.
- اوتیسم: کودکان مبتلا به طیف اوتیسم نیز اغلب مستعد فروپاشی و انفجار خشم چشمگیر هستند. کودکان اوتیسم معمولاً انعطافناپذیر هستند و نیاز به داشتن روال ثابتی دارند تا احساس امنیت کنند؛ بنابراین هر تغییر غیرمنتظرهای میتواند آنها را تحریک کند. همچنین وجود مشکلات کلامی و ارتباطی، بیان نیازها و خواستههایشان را برای آنها دشوار کرده و آنها را خشمگین و کلافغه میکند.
- اختلالات وسواسی=اجباری، اختلالات تیک و سندرم تورت

عوامل خطر برای ابتلا به مشکلات خشم در کودکان
از جمله عوامل خطر (فاکتورهایی که ریسک درگیری کودک با مشکلات خشم را افزایش میدهند)، عبارتند از:
- تجربه سوءاستفاده روانی، جسمی یا جنسی
- داشتن یک اختلال سلامت روان تشخیص داده نشده یا تشخیص داده شده
- احساس پوچی و بیمعنایی، ناامیدی یا درماندگی
- خودپنداره پایین (اعتماد به نفس کم، تصویر بد داشتن از خود، فقدان حرمت نفس)
- موقعیتهای استرسزا (مانند مسائل مدرسه، قلدری، جدایی والدین)
- تجارب آسیبزا (مانند مرگ یکی از عزیزان، سابقه سوءاستفاده از کودک و جنگ)

اختلالات مرتبط با خشم در کودکان
سه مورد از اختلالات روانی که ارتباط مستقیمی با بروز خشم و رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان دارند، عبارتند از:
- اختلال نافرمانی مخالف (ODD): الگوی خلق و خوی عصبانی یا تحریکآمیز، رفتار مجادلهآمیز، نافرمانی یا کینه توزی که شش ماه یا بیشتر طول میکشد.
- اختلال سلوک (CD): الگوی رفتاری مداوم نقض حقوق دیگران، مانند قلدری، دزدی، سوءرفتار فیزیکی با حیوانات و افراد دیگر، تخریب اموال، نقض جدی قوانین و فرار از مدرسه یا خانه که شش ماه یا بیشتر طول میکشد.
- اختلال بینظمی خلقی مخرب (DMDD): طغیانهای مکرر عصبانیت و خلقوخوی تحریکپذیر یا افسرده، انفجار خشم در بیشتر مواقع روز و حداقل سه روز در هفته به مدت یک سال

عوارض خشم در کودکان
عوارض خشم میتواند بسیاری از جنبههای زندگی فعلی و آینده خود کودک و خانواده او را مختل کند. ناتوانی در کنترل خشم بر وضعیت سلامت روانی و جسمی کودک و والدین او، شرایط خانوادگی، تعاملات کودک با همسالان و سایر افراد و خودپنداره و عزت نفس کودک تأثیر منفی بگذارد. همچنین ریسک درگیری او با سایر مشکلات روانی و رفتاری مانند انجام جرائم، دعوا و درگیری فیزیکی و کلامی، عدم ادامه تحصیل، مشکل در حفظ شغل و مشکل در ایجاد روابط پایدار و مناسب در آینده را افزایش میدهد.
رفتارهای مناسب در مقابل خشم کودکان
برای مهار و کنترل خشم کودکان میتوانید روشهای زیر را امتحان کنید:
محرکها را پیدا کنید
اولین قدم در مدیریت خشم، درک عواملی است که باعث طغیان و بروز خشم در کودکان میشوند. با شناسایی این عوامل میتوانید تا حد ممکن آنها حذف کرده و شرایط را به گونهای تنظیم کنید که کودک با آنها روبهرو شوند. مثلاً اگر ترک کردن به موقع خانه به مقصد مدرسه هر روز صبح برای کودکتان مشکلآفرین و دشوار است، با ایجاد یک جدول زمانی جالب و دقیق میتوانید دلایل بروز خشم در کودک را به حداقل برسانید.
کودک را با هیجانهای مختلف آشنا کنید
اینکه کودک بداند درگیر چه نوع هیجانی است، بتواند احساس خود را نامگذاری کند، درباره آن صحبت کند، علت آن را تشخیص دهد و شدت آن را تعیین کند، به کنترل او در مقابله با این هیجان کمک زیادی خواهد کرد.
آموزش مهارتهای حل مسئله و تنظیم هیجان به کودک
گاهی خشم کودک به علت ناتوانی در برخورد با مسائلی است که با آنها روبهرو میشود. هرچه کودک در حل مسائل خود توانمندتر باشد، بهتر و مؤثرتر با آنها برخورد خواهد کرد.

تلاش مداوم برای یادگیری روشهای فرزندپروری
چگونگی واکنش والدین هنگام بروز نافرمانی و طغیانهای خشم، بر احتمال تکرار آنها بسیار اثرگذار است. رفتارهای غلط ناخواسته میتوانند شدت و دفعات بروز خشم در کودکان را افزایش داده و این رفتارها را در وی تقویت کنند. اگر رفتار کودکتان خارج از کنترل است یا باعث ایجاد مشکلات اساسی میشود، کمکگرفتن از یک روانشناس بسیار کمککننده خواهد بود. رویکردهایی مانند درمان تعاملی والدین – کودک (PCIT) و آموزش والدین به شما آموزش میدهند تا رفتارهای مطلوب کودک را تقویت مثبت کنید و پیامدهای معین و مناسبی برای رفتارهای نامطلوب آنها در نظر بگیرید. اکثر کودکان به یک رابطه ساختاریافته، ثابت و با آرامش با والدینی که میتوانند روی آنها حساب کنند، بهخوبی پاسخ میدهند.
ساختن جعبه ابزار آرامش
یکی از روشهای کنترل خشم در حین بروز بحرانها استفاده از تکنیکهای بازیابی آرامش است. اصل بنیادی این روش بر این مسئله استوار است که یک فرد به لحاظ فیزیکی و ذهنی، این امکان را ندارد که در یک لحظه هم خشمگین و هم آرام باشد. پس اگر بتوان با استفاده از روشهای مختلف آرامش را در او فراخوانی کرد، خشم کودک مهار میشود.
برای انجام این کار در شرایط آرام و صمیمانه، با همکاری کودک چند تکنیک آرامسازی را به عنوان ابزار آرامش انتخاب و تمرین کنید. سپس وقتی حس کردید خشم کودک در حال اوج گرفتن است، استفاده از آنها را به کودکان یادآوری کنید. این کار میتواند به شکل یک بازی برای آنها جالب و چالشبرانگیز نیز باشد و به کنترل خشم در کودکان کمک کند.
از جمله این تکنیکها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تنفس آهسته و تنفس جعبهای
- شمردن تا عدد ده و شمردن معکوس
- قدمزدن
- تصور یک چیز خندهدار
- تصور علامت توقف
- تکرار جملات آرامکننده با خود و سکوت کردن
- نوشیدن آب
- انجام یک فعالیت آرامشبخش مانند رنگآمیزی یا آب دادن به گلها
تعیین قوانین مشخص
درباره پاداش رفتارهای مطلوب و عواقب رفتارهای نامطلوب، با کودک خود توافق کنید و به آن پایبند باشید.

رفتارهای نادرست در مقابل خشم کودکان
گاهی رفتار نادرست در برابر خشم کودک باعث ترغیب و تکرار این رفتار در او میشود. این رفتارهای نادرست عبارتند از:
تسلیم شدن در برابر کودک
وقتی طغیان و سرکشی کودک اوج میگیرد، گاهی شرایط آنقدر دشوار میشود که مقاومت در برابر وسوسه کوتاه آمدن در مقابل خواسته کودک، در قبال پایان دادن به خشم او بسیار دشوار است. در چنین شرایطی به یاد داشته باشید که تسلیم شدن و دادن آنچه کودک میخواهد با خشم و طغیان به دست بیاورد، فقط این نکته را به او میآموزد که عصبانیت روشی کارساز برای کسب خواستههایش است.
از دست دادن آرامش
هنگامی که کنترل احساسات خود را در دست دارید، برخوردتان با کودک خشمگین بسیار کارآمدتر خواهد بود. واکنش و پاسخهای خشمگینانه از سوی شما، چه کلامی و چه فیزیکی، تنها باعث تشدید پرخاشگری کودک میشود. همچنین با آرام ماندن، رفتار مطلوبی را که میخواهید در فرزندتان ببینید، برای او الگوسازی میکنید و آن را به او آموزش میدهید.
حساسیت بیش از حد به تمام رفتارهای بد کودک
نیاز است که شما بتوانید بعضی رفتارهای منفی کوچک را نادیده بگیرید و در مقابل، رفتار مثبت کودک را تحسین کنید. زیرا گاهی خشم در کودکان به شکل یک عادت رفتاری درآمده و کودک آن را به قصد جلب توجه و کسب خواستهها انجام میدهد. در چنین شرایطی، حساسیت و واکنش زیاد شما به تمامی رفتارهای کودک به عنوان یک توجه منفی عمل کرده و اعمال بد او را تقویت میکند. در مقابل باید رفتار مطلوب کودک را تحسین کنید. به عنوان مثال، وقتی کودک شما حین نقاشی کشیدن مدادش را پرت میکند، به جای دعوا کردن یا نهی او (هرنوع ابراز توجه)، حواستان را به آنچه کشیده بدهید و به او بگویید: “اوه! چه خونه زیبایی. این رو خودت الان کشیدی، درسته؟”

واکنشهای ضد و نقیض نشان دادن
فرزند شما باید بداند که رفتارهای منفی چه عواقبی و رفتارهای مثبت چه پاداشهایی در پی دارند. اگر هر بار به شیوه متفاوتی به خشم در کودکان واکنش نشان دهید، نه تنها شدت و دفعات بروز خشم در او افزایش مییابد، بلکه برخوردهای صحیح قبلی شما نیز بیاثر خواهند شد.
عدم پایبندی به انجام پاداشها و تنبیهها
تعیین پاداشها و عواقب برای رفتارهای مختلف، و توافق بر سر آنها با کودک روشی بسیار مؤثر در مدیریت رفتار کودک است. اما اگر شما نتوانید به انجام به موقع و کامل آنها پایبند باشید، ضرر این کار از سود آن بسیار بیشتر خواهد بود. پس هنگام تعیین این قراردادها، همه جوانب و امکانات انجام آنها را در نظر بگیرید. از انتخاب پیامدهای غیرواقعبینانه که میدانید از پس انجام آنها برنخواهید آمد اجتناب کنید.
تلاش برای گفت و گو در میانه بحران
عصبانیت میتواند چشم شما یا فرزندتان را چنان ببندد که تنها به فکر اثبات حرف خود، حتی به قیمت فریاد کشیدن و دعوا باشید. در چنین لحظاتی به خود و کودکتان یادآور شوید که چنین شرایطی زمان مناسبی برای گفتوگو نخواهد بود. پس لازم است که به خود فرصتی دهید و از محیط بحرانزده دور شوید تا آرامش خود را بازیابید. گفتوگو و آموزش در حین انفجار خشم و ناراحتی، تنها فاصله عاطفی و ذهنی ایجاد خواهد کرد. صبوری را تمرین کنید و با صبر خود، آن را به فرزندتان نیز آموزش دهید. سپس وقتی شرایط آرام شد و شما و کودکتان به لحاظ روانی در دسترس و پذیرای مکالمه بودید، صحبت را از سر بگیرید.
راههای پیشگیری از خشم در کودکان
- داشتن رژیم غذایی متعادل و سالم
- داشتن برنامه خواب کافی و منظم، حداقل هشت ساعت در شبانهروز
- شناسایی محرکهای استرسزا و یادگیری راههای مؤثر مقابله با آنها
- انجام مداوم فعالیتهای بدنی در یک برنامه (مانند دوچرخهسواری، پیادهروی، دویدن، رقصیدن)
- یادگیری و تمرین تکنیکهای تمدد اعصاب همراه کودک (مانند تجسم یک فضای آرام، آرامسازی پیشرونده عضلانی، تنفس عمیق، دعا، مدیتیشن و یوگا)
- شرکت در دورههای آموزش مهارتهای زندگی و مدیریت خشم برای یادگیری شیوه ابراز صحیح عواطف و نحوه درست مقابله با آنها
- خواندن کتابها و شنیدن داستانهای مناسب و مرتبط با مدیریت خشم در کودکان
- انجام بازیهایی که صبوری و آرامش را در کودک تقویت میکنند.
- اصلاح رفتارهای خود به عنوان والدین، به عنوان اولین و مهمترین الگوهای رفتاری کودکان
- نشان دادن توجه کافی به کودکان وقتی درباره موضوعات آزارنده صحبت میکنند، اعتباربخشی به احساسات آنها و اجتناب از کوچک انگاری مشکلاتشان
- اصلاح افکار و رفتارهای خود به عنوان والدین و یادگیری روشهای سالم ابراز و تنظیم احساسات
- آشنایی با محرکها، علائم و نشانههای مربوط به خشم و راههای سالم برای مقابله با آنها
- وقت گذاشتن برای فعالیتهای لذتبخش مانند گذراندن وقت با دوستان، تماشای فیلم یا کارتون مورد علاقه، خواندن کتاب، حمام کردن، فعالیت بدنی و خوردن غذای مورد علاقه
- جستجوی درمان و پیروی از برنامه درمانی ارائه شده توسط روانشناس
- برقراری ارتباط با معلمان کودک برای درمیانگذاشتن شرایط کودک و روشهای برخورد با کودک
- تشویق کودک به درمیان گذاشتن افکار، عواطف و هیجانات خود با یک سیستم حمایتی ایمن شامل والدین و خانواده، بزرگسالان مورد اعتماد، عزیزان و سایر الگوهای مثبت

درمان خشم در کودکان چگونه است؟
درمان خشم در کودکان بسته به شدت علائم و نشانهها، منشأ و محرکهای ایجادکننده خشم و شرایط و امکانات موجود متفاوت است. همچنین باید در نظر داشته باشید که در مدیریت خشم آنچه برای یک کودک مؤثر است، ممکن است برای دیگری مؤثر نباشد. اگر کودک در ابتدا نسبت به شرکت در فرآیند مقاومت نشان میدهد، نباید متوسل به زور و اجبار شوید. در عوض صحبت همدلانه با کودک و توضیح دادن ابزارهای کنترل خشم و اهمیت آنها برای کودکان اغلب مفید است.
در درمان مشکلات مدیریت خشم و مشکلات عاطفی کودکان، بسته به علت مشکل، ممکن است درمانهای مختلفی توصیه شود. در ادامه به چند مورد از درمانهای رایج برای مدیریت خشم کودکان و کمک به خانوادههای آنها اشاره میشود:
درمان شناختی-رفتاری(CBT)
در درمان شناختی – رفتاری برای خشم در کودکان، به کودکان کمک میشود تا بتوانند افکار خود را پردازش کنند و افکار تحریفشدهای را که باعث رفتارهای ناخواسته و تکانشی در آنها میشوند شناسایی کنند. همچنین درمانگر به کودکان کمک میکند تا این تحریفها را که مسئول رفتارهای مخرب هستند، اصلاح کنند.
درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما (TF-CBT)
درمان شناختی – رفتاری متمرکز بر تروما یک رویکرد درمانی مبتنی بر علائم برای کودکان و نوجوانانی است که علائم مرتبط با تروما (تجربه شدید و آسیبزا) دارند. یکی از نمودهای اینکه کودکی در معرض تجارب آسیبزا قرار گرفته باشد طغیانهای خشم در کودک است.
این نوع درمان آموزش روانی و تکنیکهای شناختی را ترکیب میکند تا به کودکان بیاموزد چگونه به درستی هیجان خود را ابراز کنند. همچنین مهارتهای مقابله شناختی برای مقابله با عوامل استرسزا و محرکهای برانگیزاننده خشم، تکنیکهای آرامشبخش و روشهای مدیریت رفتاری و کنترل خشم را به کودک میآموزد. مرور اصولی و پردازش خاطرات تروماتیک نیز از جمله روشهای این نوع رویکرد است. تعداد جلسات این نوع رویکرد معمولاً بین 25-8 جلسه است.
خانواده درمانی و آموزش والدین
در روند مدیریت و درمان خشم، آموزش والدین یکی از اساسیترین و اولین اقدامات محسوب میشود. به طور همزمان با درمان و آموزش خود کودکان برای مدیریت و یادگیری روشهای سالم مدیریت خشم، ضروری است که والدین و خانوادهها نیز در آموزش و درمان شرکت کنند تا اطمینان حاصل شود که آنها نیز از مداخلات مشابه استفاده میکنند و رفتارهای ناخواسته آنان به روند درمان خشم در کودکان آسیب نمیزند.
از جمله موضوعاتی که والدین برای آنها آموزش میبینند میتوان به چگونگی تقویت رفتارهای مطلوب، روش صحیح محدودکردن و برخورد با رفتارهای نادرست و جایگزین کردن آنها با رفتار مناسب و تمرکز بر استفاده از تقویت مثبت برای کاری که کودک درست انجام میدهد، بهجای تنبیه برای رفتارهای منفی است.

گروهدرمانی و گروههای حمایتی
گروههای مهارتهای اجتماعی از روشهای یادگیری مشاهدهای برای آموزش روشهای سالم تنظیم احساسات و تعامل با همسالان استفاده میکنند. مهم است که مهارتهای که آموزشدادهشده، با والدین و معلمان کودک نیز در میان گذاشته شوند. برای شرکت در این گروههای مهارتهای اجتماعی میتوانید از کلینیکهای روانشناسی پرسوجو کنید.
دارو درمانی
علاوه بر راهبردهای آموزش مدیریت رفتار، رواندرمانی و آموزش والدین، ممکن است نیاز به مصرف دارو زیر نظر پزشک اطفال یا روانپزشک کودک باشد. خشم میتواند جزو علائم بسیاری از اختلالات روانی دوران کودکی باشد. (مانند اختلال کمبود توجه، بیشفعالی، اضطراب، افسردگی و…)
تغییرات سبک زندگی برای کمک به مدیریت خشم برای کودکان
در حالی که تغییرات سبک زندگی به تنهایی برای درمان مؤثر خشم در کودکان کافی نیست، اما میتواند در کنار استفاده از درمانهای خشم مفید باشد. این تغییرات میتوانند جنبههای مختلف زندگی از جمله تغذیه، استراحت، ورزش، تفریحات و تعاملات کودک را در بر بگیرند.
عوامل مؤثر بر اثربخشی درمان خشم در کودکان
- سن شروع مشکلات خشم در کودکان و زمانی که والدین برای اولین بار متوجه علائم میشوند.
- شدت علائم
- اینکه شروع علائم جدید باشد یا قبلاً وجود داشته و حالا عود کرده است.
- محرکهای برانگیزاننده علائم
- تغییرات عمده اخیر در زندگی؛ مانند تغییر محل زندگی یا مدرسه، مهاجرت، جدایی والدین، فوت عزیزان یا حیوان خانگی و…
- سایر اختلالات و مشکلات پزشکی یا روانی
- سابقه خانوادگی مشکلات مربوط به سلامت روان

نکات مهم در مراجعه به متخصص برای درمان خشم در کودکان
در برخورد با خشم در کودکان، اولین قدم مراجعه به پزشک اطفال برای ارزیابی کودک است. پزشک میبایست تمام علائم فیزیکی کودک را بررسی کند تا اطمینان یابید آنچه کودک تجربه میکند، به علت یک بیماری فیزیکی یا عارضه پزشکی نیست.
هنگامی که علائم جسمی کودک بررسی شد، باید به دنبال خدمات بهداشت روانی باشید تا کودک را در طول فرآیند مقابله با خشم حمایت کنید. بسیاری از متخصصان اطفال میتوانند به شما روانشناسان مناسب و معتبر را معرفی کنند. اگر فرزند شما در سن مدرسه است، میتوانید با مشاور مدرسه نیز در تماس باشید و از او کمک بگیرید.
نکته مهم در این مسئله دقت در انتخاب روانشناس کودک است؛ چراکه برخی از روانشناسان به طور تخصصی در حیطه خشم کودکان تخصص دارند و مراجعه به آنها روند بهبودی خشم فرزند شما را بهتر و سریعتر خواهد کرد.
قدم مهم و ضروری بعدی، همکاری کودک و فرزندش در روند درمان است. لازم است که از تمامی راهکارهای روانشناس پیروی کنید و درمان را نیمهکاره رها نکنید. چند مورد از عواملی که به انتخاب روانشناس مناسب برای درمان خشم در کودکان کمک میکنند عبارتند از:
- تحقیقات کافی درباره حیطه تخصصی که درمانگر مربوطه بر آن کار میکند، انجام دهید. برای این کار میتوانید از تماس تلفنی یا بررسی وبسایت و صفحات مجازی کلینیک یا مطب روانشناس مربوطه، بررسی رزومه وی، خواندن و شنیدن نظرات مراجعان قبلی وی استفاده کنید.
- مطمئن شوید که روانشناس انتخابی شما، بر روی حوزه تخصصی مورد نیاز کودک شما کار میکند. اینکه درمانگری بر حیطههای بسیار متنوعی کار کند نه تنها نشان از تخصص و مهارت وی ندارد، بلکه بالعکس علامت خطری است تا درباره صلاحیت حرفهای او شک کنید.
- بررسی کنید آیا درمانگر مراجع جدیدی میپذیرد یا خیر.
- بررسی کنید آیا هزینه جلسات برای شما مناسب است یا خیر. پیش از شروع درمان، از توانایی پرداخت هزینههای درمان اطمینان کسب کنید؛ چراکه نیمهکاره رها کردن درمان به هر دلیلی میتواند برای سلامت روان کودک شما مخرب باشد.
سؤالات متداول
در سنین زیر 6-4 سال بروز خشم و لجبازی در کودکان خصوصاً وقتی شرایط باب میلشان نباشد، متداول و طبیعی است. ادامه یافتن و شدیدتر شدن خشم در کودکان پس از این سن ممکن است علل جدی داشته باشد. درنتیجه والدین باید جهت انجام پیگیری تخصصی و ارزیابی کودک به پزشک اطفال و روانشناس مراجعه کنند.
کنترل خشم کودک شامل یادگیری مهارتهای رفتاری و ذهنی است که والدین و کودکان بتوانند با استفاده از آنها از بروز مهارنشده خشم جلوگیری کنند، در صورت وقوع، آنها را به درستی مدیریت کنند و در نهایت، رخداد آنها را به حداقل برسانند.
خشم در کودکان میتواند علل درونی و بیرونی زیادی داشته باشد. از جمله احساس شکست، ناامیدی یا ناکامی، مشکلات خانوادگی مانند طلاق، جدایی از والدین، سابقه خانوادگی بیماری روانی، ابتلا به بیماریهای جسمی، شرایط استرسزای زندگی، سابقه ضربه روانی یا مورد سوءاستفاده روانی، جسمی یا جنسی قرار گرفتن، وجود اختلالات روانی زمینهای مانند اختلال سلوک، نافرمانی مقابلهای، بیشفعالی، اوتیسم، اختلالات یادگیری، وسواس، تیک، تروما و اختلالات اضطرابی