معرفی کارآفرین نوجوان

Kenan Pala، خالق و مدیرعامل Kids4Community (انجمن کودکان 4 )

زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

 کنان پالا (Kenan Pala)، کودکی 11 ساله با قلبی بزرگ برای افراد نیازمند انجمنی را راه اندازی کرد که تنها در مدت دو سال، تعداد اعضای آن به مرز500 هزارنفر رسید و همچنین با این داستان به قلب میلیون ها نفر نفوذ کرد. کنان همراه دوستان و خانواده به سازماندهی برنامه هایی برای تأمین مالی آموزش افراد بی خانمان تلاش می کند.

ابتدا کمی از سوابق و تجربیات خود بگویید. چه چیزی یا چه کسی الهام بخش شما برای پیگیری ایده هایتان شد؟

چیزی که من را برای پیگیری ایده هایم ترغیب کرد، برخوردی بود که با یک بچه فوک بیمار در ساحل داشتم. یک روز، حدود 3-4 سال پیش، من با پدرم در ساحل می دویدیم که با یک بچه فوک مریض مواجه شدیم. متوجه شده بودیم که افراد زیادی از فوک مراقبت می کنند: به آن پتو می دهند، با پناهگاه ها تماس می گیرند، پارکبان ها را مطلع می کنند و غیره.

با این حال، در ماشین که از ساحل به خانه برمی گشتیم، با یک فرد بی خانمان بیمار در کنار جاده مواجه شدیم. متوجه شده بودم که هیچ کس به فردی که به وضوح نیاز به کمک دارد کمک نمی کند. مردم از کنارش دوچرخه سواری می کردند، از کنارش می گذشتند، تقریباً طوری با او رفتار می کردند که انگار نامرئی است. این تفاوت و نوع برخورد با یک فوک و یک بی خانمان شور و شوق من را نسبت به بی خانمان ها برانگیخت و مرا به مسیر کمک به دیگران رساند.

 اولین کسب و کاری که انتخاب کردید چه بود و چه فرآیندی را برای راه اندازی آن طی کردید؟ دوستان و خانواده شما چه فکر می کردند؟

اولین کسب و کاری که انتخاب کردم این بود که علاقه ام برای کمک به بی خانمان ها را به موضوعی که در سن زیر 10 سالگی با آن مواجه شده بودم مرتبط کنم. وقتی جوانتر بودم، به اندازه کافی خوش شانس بودم که در محیطی بزرگ شوم که در آن کار داوطلبانه بخشی از کار من بود. پیدا کردن مکان هایی که به من، فردی زیر 10 سال، اجازه دهد برای کار داوطلب شوم، بسیار سخت بود.

زمانی که می خواستم به بی خانمان ها کمک کنم، به سال های قبل فکر کردم و به یاد آوردم که در بسیاری از مکان ها به بچه ها اجازه کار داوطلبانه داده نمی شد. سپس به یاد زمانی افتادم که برای شکستن رکورد جهانی گینس برای بزرگترین موزاییک جعبه مقوایی کار می کردم. به یاد آوردم که من و هم تیمی ها در آن زمان جوان تر بودیم، اما آنقدر در کاری که انجام می دادیم اشتیاق داشتیم که توانستیم رکورد جهانی گینس را بشکنیم.

با اتصال همه چیز به یکی، می‌خواستم سرمایه‌گذاری را شروع کنم که به مسائل کلیدی مانند بی‌خانمانی بپردازد و به بچه‌های پرانرژی کمک کند تا داوطلب شوند. زیرا اگر کسی به چیزی علاقه داشته باشد، تقریباً همه کاری می تواند انجام دهد.

من این سرمایه گذاری را Kids4Community (انجمن کودکان 4 ) نامیدم. خوشبختانه خانواده و دوستانم در این سرمایه گذاری مرا همراهی کردند و من از تعدادی از دوستانم دعوت کردم تا بخشی از گروه سفیری باشند که برای سازمان تشکیل می دادم.

با چه موانع، چالش‌ها، یا شکست‌هایی با شروع کارآفرینی مواجه شدید؟

وقتی برای اولین بار شروع کردیم، با شکست های سخت زیادی مواجه شدیم. اولین شکست بزرگ این بود که در جذب داوطلبان در همایش ها با مشکل مواجه بودیم. بنابراین، در اولین رویدادها و همایش هایمان فقط شامل من، چند نفر از دوستان و خانواده ام و یک یا دو گروه از داوطلبان بود. این مشکل به مرور زمان از طریق تبلیغات گوگل و فیسبوک، تبلیغات شفاهی و رسانه ای حل شد.

موضوع دیگری که خیلی زود با آن مواجه شدیم، سازماندهی بود. ما هیچ ایده ای از نحوه برگزاری همایش و رویدادهای موفق نداشتیم، بنابراین مراسم های ما بسیار ناامید کننده بودند به این معنا که داوطلبان در مورد کاری که انجام می دهند گیج می شدند.

در نهایت، موضوعی که در همان ابتدا با آن برخورد کردم، مسئله زمان بود. گردآوری و اجرای Kids4Community بسیار وقت گیر بود، و من نیاز داشتم برنامه ای ایجاد کنم که بتوانم مدرسه، ورزش حرفه ایم و انجمن کودکان 4 را در آن جا بدهم. این مورد هم در طول زمان و از طریق تغییرات مداوم در برنامه من ایجاد شد.

چگونه نقاط عطف و موفقیت های خود را جشن گرفتید؟

من دوست دارم نقاط عطف و موفقیت های خود را به عنوان پایه ای برای نقطه عطف بعدی خود جشن بگیرم. به عنوان مثال، ما حدود 5هزار نفر فالوئر در سن دیگو بدست آوردیم و همچنین بیش از 10000 دلار برای یک سازمان محلی به نام خدمات جامعه بین ادیان جمع آوری کردیم. این سازمان به موضوع کلیدی بی خانمانی می پردازد و ما از این رویداد به عنوان پایه و اهرمی برای میزبانی رویدادهای بیشتری در اواخر همان سال استفاده کردیم. از آنجایی که توانستیم آن 5هزار نفر را جمع آوری کنیم مسابقه ای را ترتیب دادیم و به ارتباط با داوطلبان مسابقه برای رویدادهای بعدی ادامه دادیم و همچنان با شرکای که از مسابقه به دست آورده بودیم و غیره ارتباط برقرار کردیم.

چه نوع بازخوردی از مشتریان و جامعه خود شنیده اید و این چه احساسی در شما ایجاد می کند؟

یکی از نظراتی که در رویدادهای Kids4Community زیاد دریافت می کنم این است که مردم به من می گویند “متشکرم” زیرا هیچ جای دیگری وجود نداشت که بچه های آنها بتوانند داوطلب شوند. این نوع نظرات واقعاً به من احساس خوبی نسبت به کاری که در Kids4Community انجام می دهیم می دهد و به من الهام می دهد زیرا این یکی از دلایلی است که من Kids4Community را در وهله اول شروع کردم: کمک به بچه ها برای کمک به جامعه.

می‌توانید از یکی از غرورآفرین‌ترین لحظات خود به‌عنوان کودک‌ کارآفرین برایمان بگویید؟

یکی از افتخارآمیزترین لحظات در رویداد Kids4Community Back2School که اخیراً برای یک مدرسه محلی به نام مدرسه ابتدایی پرکینز برگزار شد، رخ داد، جایی که بیش از 30 درصد دانش‌آموزان بی خانمان هستند.

ما کوله پشتی های Back2School را برای بچه های مدرسه جمع می کردیم که شامل اقلامی مانند لوازم مدرسه، غذا، لباس و بسته های بهداشتی بود. در آن جریان، مدیر مدرسه پیش من آمد. او خیلی پرشور و احساسی صحبت کرد و از ما برای برگزاری مراسم تشکر کرد و به ما گفت که از کوله پشتی ها استفاده خوبی خواهند کرد.

دیدن تاثیری که رویدادهای ما می‌گذارند، یکی از چیزهایی است که باعث می‌شود در سفرم با Kids4Community ادامه دهم. آن لحظه با مدیر مدرسه ابتدایی پرکینز مطمئناً یکی از افتخارآمیزترین لحظات من به عنوان بنیانگذار Kids4Community است.

چه توصیه ای به افراد کم سن و سال تر از خود دارید که جرقه ای برای راه اندازی کسب وکار خود دارد ؟

چیزی که می توانم به فردی که جرقه ای برای راه اندازی کسب و کار خود دارد بگویم این است که از شکست نترسید و مطمئن شوید به کاری که انجام می دهید علاقه دارید. همه شرکت‌های موفقی که امروزه در آنجا حضور دارند، چه در آغاز یا در اواسط تأسیس شرکتشان، با شکست بزرگی در مسیر خود مواجه شدند.

اینکه بتوانید برای شکست آماده باشید و سریع شکست بخورید، یکی از توصیه های مهمی است که به کودکی که به دنبال تشکیل یک تجارت است می دهم.

این جمله را به خاطر بسپارید: “هرجا اراده ای هست، راهی هست.” هنگامی که علاقه زیادی به کاری دارید و برای کسب و کار هدف گذاری کرده اید، رویارویی با چالش ها در مسیر حرفه تجاری خود بسیار آسان تر خواهد بود.

سه کلمه شما و یا اخلاق کاری شما را توصیف می کند چیست؟

سه کلمه برای توصیف اخلاق کاری من در انجمن کودکان 4 عبارتند از اشتیاق، عزم و قدردانی.

من همیشه با اشتیاق زیادی برای کاری که انجام می دهم کار می کنم. کار کردن با آن اشتیاق و علاقه به من کمک می کند تا آن انگیزه اضافی برای رسیدن به هدفم را دست بیاورم.

مصمم بودن نیز بخش مهمی از نحوه کار من است. اراده در کار به شما کمک می کند در زمان هایی که با چالش و مشکل روبرو هستید ، تمرکز کنید.

قدردانی زندگی‌ام و افرادی که از من حمایت می‌کنند به من انگیزه می‌دهد که بخواهم به دیگران کمک کنم تا زندگی خوبی مانند آنچه من دارم داشته باشند. بنابراین، من همیشه در حین کار قدردان می‌مانم.

کودک کارآفرین دیگری که شما او را تحسین می‌کنید کیست؟

من همه بچه هایی را تحسین می کنم که برای هدفی کار می کنند که به آن اعتقاد دارند و تفاوت بزرگ یا کوچک در جوامع خود ایجاد می کنند. من این افتخار را داشتم که در مراسم Prudential Spirit of Community شرکت کنم و با کسانی که از طریق سازمان‌های غیرانتفاعی و سازمان‌هایی دیگر، در جوامع خود تفاوت ایجاد کنند، ملاقات کنم. برای من، نمی توان گفت که یک بچه که بیشتر از همه آن را تحسین می کنم، وجود دارد که کسب و کار دارد. من فقط کسانی را تحسین می کنم که واقعاً سخت تلاش می کنند تا در جامعه اطراف خود تفاوت ایجاد کنند.

کنان اهداف شما در آینده چیست؟

من در حال حاضر روی رشد Kids4Community در خارج از سن دیگو به سایر مناطق شهری در کالیفرنیا یا ایالات متحده کار می کنم و دوست دارم به افراد نیازمند بیشتری کمک کنم.

ازطرفی چون من به طور حرفه ای ورزش دومیدانی و صحرایی انجام می دهم تصمیم دارم یک نیمه ماراتن را با هدف شکستن رکورد 14 ساله کشور انجام می دهم.

 

62 مقاله

درباره نویسنده
کارشناسی ارشد MBA
مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×
هوش های گاردنرهوش و استعداد

تست هوش گاردنر