زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه
مطالعه زندگینامه کارآفرینان برتر جهان یکی از محرکههایی است که میتواند به افراد در تعیین هدف زندگی خود کمک کند و یا باعث شود تلاش و پشتکار بیشتری در راه رسیدن به موفقیت پیش گیرند. ازاینرو در این سری از مقالات بازی بوک میخواهیم به بررسی زندگی نامه استیو جابز یکی از مؤثرترین افراد موفق جهان در دهههای اخیر میپردازیم؛ کسی که با نوآوری و ابتکارهای مختلفش باعث تغییرات بزرگی در دنیای تکنولوژی و حتی زندگی روزمره ما شده است.
استیو جابز کیست؟
استیون پل جابز که به استیو جابز معروف است مخترع، طراح و کارآفرین آمریکایی و بنیانگذار شرکت اپل بود. او کسی بود که مهمترین عوامل مؤثر در موفقیتهایش را علاوه بر نقاط قوت خود و سازمانش، درس گرفتن از شکستها میدانست و معتقد بود که شکست خوردن اشتباه نیست، بلکه درس نگرفتن از شکست اشتباه بزرگی است. او معتقد بود همه شکست میخورند و این جزئی از زندگی انسان است.
در ادامة مطلب درباره زندگی نامه بنیان گذار شرکت اپل و عوامل مؤثر در به موفقیت رسیدن او بیشتر صحبت میکنیم.
کودکی استیو جابز چگونه گذشت؟
جابز در 24 فوریه 1955 در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا متولد شد. پدر او عبدالفتاح جان جندلی و مادر او جوآنا کارل شیبل (یا جوآنا سیمپسون) که هر دو دانشجوی فارغالتحصیل دانشگاه ویسکانسین بودند. هنگامی که استیو به دنیا آمد جندلی و خوان شیبل که هر دو ۲۳ساله بودند توانایی نگهداری از فرزندشان را نداشتند زیرا خوان از یک خانواده متعصب مسیحی بود و نمیتوانست خانوادهاش را برای ازدواج با یک عرب مسلمان متقاعد کند.
درنهایت این زوج با شرط فرستادن فرزندشان به کالج پسر خود را برای فرزندخواندگی واگذار کردند.
پدر جابز، جندلی، استاد علوم سیاسی سوریه بود. مادرش شیبل بهعنوان گفتار درمانگر کار میکرد. جابز زمانی که ۲۷ساله شد توانست اطلاعات والدین بیولوژیکی خود را کشف کند.
جابز در دوران نوزادی توسط کلارا و پل جابز به فرزندی پذیرفته شد و استیون پل جابز نام گرفت. کلارا بهعنوان یک حسابدار کار میکرد و پل یک کهنه سرباز گارد ساحلی و تعمیرکار بود.

علاقهمند شدن جابز به فناوری در کودکی
پل جابز یک مکانیک بود و بهعنوان سرگرمی ماشینها را تعمیر میکرد. جابز به یاد میآورد که پدرش در کار با دستانش بسیار ماهر بود. پل به استیو جابز نشان داد که چگونه وسایل الکترونیکی را جدا کرده و بازسازی کند، این کار برای جابز سرگرمی جذابی بود که اعتمادبهنفس، استقامت و علاقه و دانش مکانیکی را در او تقویت میکرد.
در سال 1961 خانواده به Mountain View، کالیفرنیا نقلمکان کردند. این منطقه، درست در جنوب پالو آلتو، کالیفرنیا، در حال تبدیل شدن به مرکزی برای الکترونیک بود. الکترونیک عناصر اساسی دستگاههایی مانند رادیو، تلویزیون، استریو و کامپیوتر را تشکیل میدهد. در آن زمان مردم به این منطقه بهعنوان “سیلیکونولی” اشاره کردند. به این دلیل که مادهای به نام سیلیکون در ساخت قطعات الکترونیکی استفاده میشود.
استیو جابز علاقه اولیه خود را به وسایل الکترونیکی و ابزارآلات نشان داد و زمان زیادی را در کارگاه یکی از همسایگانی که در هیولت پاکارد، تولیدکننده لوازم الکترونیکی بود، میگذراند. جابز همچنین در باشگاه کاوشگر هیولت پاکارد ثبتنام کرد. در آنجا مهندسان را میدید که محصولات جدید را به نمایش میگذاشتند و توانست اولین کامپیوتر را در سن دوازدهسالگی ببیند. او بسیار تحتتأثیر قرار گرفت و بلافاصله فهمید که میخواهد با رایانه کار کند.
جابز در دوران دبیرستان در کارخانه هیولت پاکارد سخنرانی میکرد. در یک مورد او با جسارت از ویلیام هیولت (1931-2001)، رئیسجمهور، بخشهایی را که برای تکمیل یک پروژه کلاسی نیاز داشت، خواست. هیولت آنقدر تحتتأثیر قرار گرفت که قطعات را به جابز داد و به او پیشنهاد یک دوره کارآموزی تابستانی در هیولت پاکارد را داد.
خانواده استیو و تأثیر آنها بر زندگی ایلان
شاید شما هم مثل خیلی از افراد به دنبال کشف راز موفقیت استیو جابز هستید. یکی از علل موفقیت او خانواده او بود. پدر و مادر خوانده استیو جابز از همان دروان کودکی این ذهنیت را که” او یک کودک نابغه و منحصربهفرد است ” در او ایجاد کرده بودند و او را به این باور رسانده بودند که حتماً در آینده آدم بزرگی خواهد شد. آنها معتقد بودند که ایجاد حس استقلال در کودکشان باعث شکلگیری این اعتقاد در ذهنش میشود که بتواند در هر سطحی با اعتمادبهنفس رقابت کند.
پل جابز، پدرخوانده استیو
پدرخوانده استیو جابز همانطور که پیشتر هم گفتیم تأثیر بسزایی در کشف علایق استیو داشت. پاول جابز کهنه سرباز گارد ساحلی، بهعنوان تعمیرکار برای شرکتی که لیزر تولید میکرد، کار میکرد. او به تواناییهای پسرش بسیار اعتماد داشت و از هر زمانی برای آموزش و تعلیم او استفاده میکرد. اغلب اوقات در هنگام کارکردن استیو را کنار خود مینشاند و موارد مختلفی را برایش شرح میداد و او را تشویق میکرد تا در کنارش هر کاری را که دوست دارد، انجام دهد.
پاول جابز برای ترغیب فرزندش یک میز کار شخصی به او اختصاص داده بود و به او آموخت که به زیباییشناسی خودرو اهمیت دهد و برای آن ارزش قائل شود. او با معرفی قطعات الکترونیکی خودرو برای اولینبار استیو جابز را با علم الکترونیک آشنا کرد و همچنین طریقة کار با دستها، اهمیت طراحی درست و زیبا و نیز اهمیت پنهانکردن سرپیچها در ساخت کابینهای چوبی را به پسرش آموخت.
استیو جابز احترام خاصی برای والدین خواندهاش قائل بود و پدرش را نابغهای با مهارتهای ظریف دستانش توصیف میکرد و گفت “آنچه که برای فرزندانم میخواهم این است که سعی کنم همانطور که پدرم برای من پدر خوبی برای آنها پدر خوبی باشم.”
کلارا جابز، مادرخوانده استیو جابز
مادر خوانده استیو جابز همیشه حامی و پشتیبان او بود و به شدت فرزندش را دوست داشت، برای استیو داستان فرزندخواندگیاش را توضیح داده بود و گفته بود” تو آنقدر خاص و استثنایی بودی که ما تو را انتخاب کردیم “
از همین رو استیو با این مسئله کاملاً کنار آمده بود و آن را قبول کرده بود. وقتی از جابز در مورد «والدین خواندهاش» سؤال شد، با قاطعیت پاسخ داد که پل و کلارا جابز “والدین من بودند.” او حتی در بیوگرافی مجاز خود عنوان کرد که آنها “1000٪ پدر و مادر من بودند.”
مادرخواندة او یک حسابدار بود و به استیو خواندن را پیش از رفتن به مدرسه آموخت. رؤیاهای بزرگی برای آینده استیو در سر داشت و به نابغه بودن پسرش باور داشت.
بررسی هوش چندگانه گاردنر در کودکی استیو جابز
ازآنجایی که هوشمندی در زندگی و شغل افراد با هوشمندی در درس و مدرسه آنها متفاوت است بنابراین نمیتوان فقط ضریب هوشی استیو جابز را که در حدود 166 سنجیده شده بهعنوان تنها عامل موفقیت و پیشرفت او دانست.
افراد موفق جهان که باعث تغییرات و جهشهای بزرگی در جهت پیشرفت بشریت داشتهاند، معمولاً هوش ریاضی منطقی بالایی دارند استیو جابز نیز از این قاعده مستثنی نیست.
او از همان زمان کودکی به تکنولوژی و فناوری علاقه بسیار داشت و وسایل الکترونیکی مانند رادیو را باز میکرد قطعات آن را جدا میکرد و سپس دوباره آنها را کنار هم قرار میداد او در سن 13سالگی توانست در شرکت hp کاری پیدا کند. مسئولیتش قراردادن پیچ و مهره وسایل الکترونیکی ساخته شده سر جایشان بود، اما همین شغل ساده برای او بسیار شگفتانگیز بود زیرا به کشف رازهای درون وسایل الکترونیکی علاقه داشت که این نشان از هوش منطقی ریاضی او میدهد.
از طرفی استیو به هنر نیز بسیار علاقه داشت و در دانشگاه در کلاسهای مختلف هنری شرکت میکرد. روح بلندپروازش به او کمک کرد تا بتواند در حروفچینی به روش خطاطی بهعنوان اولین نفر در دنیا در کامپیوتر مکینتاش حرفی برای گفتن داشته باشد که این نشان از هوش فضایی در او دارد.
استیو از همان دوران کودکی سخنران خیلی خوبی بود تا حدی معلمهایش به او پیشنهاد تحصیل در رشته حقوق را داده بودند، حتی پس از تأسیس شرکت اپل او بود که همیشه مذاکرات را در دست میگرفت و مسئولیت توزیع و فروش و تأمین بودجه و جذب سرمایهگذار را برعهده داشت و همیشه سخنرانیهای تأثیرگذاری را داشت. همه این موارد نشان از هوش کلامی قوی او دارد.
استیو جابز با وجودی که بسیار شیطون و بازیگوش بود اما بهشدت فرد درونگرایی بود و کشف و شهود بسیار علاقه داشت، او حتی بعد از ترک دانشگاه به دنبال بررسی و مطالعه دین بودا به مدت هفت ماه به کشور هند سفر کرد؛ بنابراین نتیجه میگیریم هوش درون فردی بسیار خوبی داشته است.
هوش طبیعت گرا در آقای جابز به صورت حمایت از حیوانات با روش رژیم گیاهخواری و عدم استفاده از گوشت بروز داد. او به عنوان اولین نفری بود که با این عادت غذایی در کالیفرنیا مشاهده شد.
او در درک حالات روحی، انگیزه و احساسات دیگران قابلیت بالایی داشت و در میان جمع احساس راحتی میکرد. همچنین در مدیریت و سازماندهی تیم کاری نیز بهخوبی عمل میکرد که اینها نتیجه هوش برون فردی استیو جابز است.
شما والدین می توانید با استفاده از تست گاردنر کودکان میزان هریک از هوش های هشتگانه گاردنر را در کودک خود بسنجید و از همان دوران برای تقویت هوش و استعداد آنها برنامه ریزی و برای پیشرفتشان سرمایه گذاری کنید.
تحصیلات استیو جابز
با وجودی که تحصیلات برای خانواده جابز بسیار اهمیت داشت اما استیو علاقه چندانی به این مسئله نداشت. او در دوران ابتدایی دانشآموز باهوشی بود اما شیطنتهای خاص خودش را نیز داشت بهطوریکه حتی چندین مرتبه به طور موقت از مدرسه اخراج شده بود، همچنین به دلیل اینکه او دانشآموز بسیار خلاق و نوآور بود از کلاسهای خستهکنندة سنتی و یکجا نشستن و فقط درسخواندن متنفر بود.
معلم کلاس چهارمش باتوجه به آزمونها به میزان هوش او پی برد و برای علاقهمند کردنش به مدرسه و درسخواندن به او رشوه میداد تا جایی که استیو به خودش باور پیدا کرد و در درسهایش بهسرعت پیشرفت کرد و تمام امتحانات و آزمونهای مدرسهاش را با نمرات عالی پشت سر گذاشت تا جایی که کلاس پنجم را بهصورت جهشی خواند.
جابز که معلمش را یکی از عوامل کلیدی موفقیتش میداند بعدها از او بهعنوان قدیس یادکرد. به دلیل مشکلات مالی خانوادهاش، استیو نتوانست کلاس ششم را نیز در همان مدرسه بگذرانند. بعد از آن به هر سختی که بود او وارد دبیرستان شد و در سال 1972 دیپلم خود را از دبیرستان هومستد در شهر کوپرتینو کالیفرنیا گرفت.

تجربه کالج استیو جابز
استیو جابز که جوانی متفکری باهوش و مبتکر بود برای شروع تحصیلات آکادمیک خود در کالج رید در شهر پورتلند، ایالت اورگن ثبتنام کرد اما پس از یک دوره زمانی ششماهه از دانشگاه انصراف داد.
پس از رهاکردن کالج ۱۸ ماه در کلاسهای هنری و خلاقانه دانشگاه از جمله دوره خوشنویسی شرکت کرد. این هنر در آینده باعث پیشرفت شغلی او در زمینه حروفچینی شد و او را به ایده سبک حروف چندگانه در کامپیوتر مکینتاش رسانید. در نهایت در زمستان 1974 به کالیفرنیا بازگشت و اولین تجربه کاری خود را بهعنوان تکنسین در شرکت آتاری (شرکت سازنده کامپیوتر و کنسولهای بازی کامپیوتری) به دست آورد.
تأسیس اپل
استیو جابز، رؤیاپرداز شرکت کامپیوتری اپل، همراه با دوست دبیرستانی خود وزنیاک در جلسات باشگاه کامپیوتر هوم برو شرکت میکردند، آن دو علاوه بر علاقه به تکنولوژی و علوم کامپیوتری در این زمینه بسیار استعداد داشتند با این تفاوت که استیون وزنیاک در شرکت هیولت پاکارد در زمینه ارتقا برد منطقی کامپیوتر مشغول به کار بود و به همین علت تجربه بیشتری داشت اما استیو جابز ایدهها و خلاقیتهایی در کارش داشت که حیرت هر متخصصی را برمیانگیخت.
در سال 1976 طراحی وزنیاک توسط هیولت پاکارد به طور رسمی رد شد، همین موضوع باعث جرقهای شد که جابز به او پیشنهاد همکاری برای ورود به دنیای تجارت را دهد و کامپیوترهای شخصی مطابق با علم و درک خود را بسازند. استیو جابز 21ساله و استیون وزنیاک ۲۵ساله برای تأمین سرمایه کارآفرینی و بودجه اولیه کار، فولکسواگن جابز و ماشینحساب پیشرفته وزنیاک را فروختند و اولین دفتر آفیس خود را در گاراژ خانه خانواده جابز بنیانگذاری کردند.
جابز یکی از اولین کارآفرینانی بود که فهمید رایانه شخصی برای مخاطبان وسیعی جذاب خواهد بود، تا زمانی که به نظر نرسد متعلق به یک نمایشگاه علمی دبیرستانی باشد. در سال 1977 وزنیاک با تشویق جابز یک مدل ارتقا یافته به نام Apple II را طراحی کرد که با یک صفحهکلید تکمیل شده بود، آنها همچنین موفق به طراحی یک جعبه پلاستیکی براق و قالبگیری شده برای محصور کردن واحد بردهای کامپیوتر شدند که جذابیت و منحصربهفردی کامپیوتر شخصی اپل را در پی داشت. جابز و وزنیاک با دموکراتیک کردن فناوری، کوچکتر کردن سایز کامپیوتر، ارزانتر کردن، بصریتر و در دسترس تر کردن ماشینها برای مصرفکنندگان روزمره، انقلابی در صنعت کامپیوتر با اپل ایجاد کردند.
دستاوردهای استیو جابز
از جمله دستاوردهای موفق جابز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نکست NeXT
جابز در سال ۱۹۸۵ در ایالت کالیفرنیا شرکت دیگری به نام NeXT Inc را راهاندازی کرد. یک شرکت کامپیوتری و نرمافزاری آمریکایی که کامپیوترهای ایستگاه کاری قدرتمندی را برای بازار آموزش و مختص کاربران فنی یا علمی طراحی میکرد. شرکای مالی او شامل کارآفرین تگزاسی راس پرو و شرکت کانن، یک شرکت الکترونیک ژاپنی بود. اگرچه کامپیوتر NeXT به دلیل طراحی مهندسی خود قابلتوجه بود، اما فروش نسبتاً محدودی داشت.
در اوایل دهه 1990 جابز شرکت را بر روی سیستم نرمافزاری نوآورانهاش، NEXTSTEP متمرکز کرد و در سال ۱۹۹۳ برای تمرکز بر بازاریابی از صنعت سختافزار خارج شد.

شرکت انیمیشن سازی Pixar
در سال 1986، جابز یک شرکت گرافیک کامپیوتری را از جورج لوکاس (کارگردان فیلمهای هالیوود) خریداری کرد که بعدها به استودیوی انیمیشنسازی بزرگ پیکسار تبدیل شد. جابز با اعتقاد به پتانسیل پیکسار، در ابتدا 50 میلیون دلار از پول خود را در این شرکت سرمایهگذاری کرد.
این استودیو در کنار سایر دستاوردها، اولین فیلم بلند کامل انیمیشنی کاملاً کامپیوتری، داستان اسباببازی در سال 1995 تولید کرد و با انیمیشنهای معروف دیگری همچون یافتن نمو و شگفتانگیزان به فعالیتش ادامه داد. این استودیو در سال 2006 با والت دیزنی ادغام شد و جابز را به بزرگترین سهامدار والت دیزنی تبدیل کرد.
مهمترین نقلقولها و توصیههای استیو جابز به مردم جهان
- نوآوری وجه تمایز بین یک رهبر و یک پیرو است.
- من متقاعد شدهام که تقریباً نیمی از چیزی که کارآفرینان موفق را از کارآفرینان غیر موفق جدا میکند، پشتکار خالص است.
- کسانی که آنقدر دیوانه هستند که فکر میکنند میتوانند دنیا را تغییر دهند، همانهایی هستند که این کار را میکنند.
- من به بسیاری از کارهایی که انجام ندادهایم به همان اندازه که انجام دادهایم افتخار میکنم. نوآوری یعنی نه گفتن به هزار چیز.
- گاهی اوقات وقتی نوآوری میکنید و اشتباه میکنید. بهتر است بهسرعت آنها را بپذیرید و به بهبود سایر نوآوریهای خود ادامه دهید
- چیزهای موردعلاقه من در زندگی هیچ هزینهای ندارند. واقعاً واضح است که گرانبهاترین منبعی که همه ما داریم زمان است
- گاهی اوقات زندگی قرار است با آجر به سر شما بزند. ایمان خود را از دست نده
- شما معیار کیفیت باشید. برخی افراد به محیطی که در آن انتظار برتری میرود اعتماد ندارند
- ثروتمندترین مرد گورستان بودن برای من مهم نیست. شبها به رختخواب میروم و میگویم ما کار فوقالعادهای انجام دادهایم، این چیزی است که برای من مهم است.
- زمان شما محدود است، پس آن را با زندگی دیگران تلف نکنید. گرفتار عقاید جزوی نشوید که زندگی با نتایج تفکر دیگران است. اجازه ندهید سروصدای نظرات دیگران صدای درونی شما را خفه کند و مهمتر از همه، شجاعت پیروی از قلب و شهود خود را داشته باشید آنها بهنوعی میدانند که شما واقعاً میخواهید چه چیزی شوید.